چه مایه وحشت لازم است تا مجبور شویم تصورمان را از کودکی -و از نظم و خشونت و تمدن- از نو تعریف کنیم؟ کارمند جوانی از ادارهی بهزیستی برای انجام مأموریتی به شهرستان دورافتادهای منتقل میشود، و خیلی زود درمییابد که در این شهر زیبایی و سیاهی دوشادوش هماند. سیودو کودک گرسنه و بیخانمان در خیابانها پرسه میزنند و با زبانی نامفهوم گدایی میکنند… و کمکم وحشت و وهم میآفرینند. او اکنون پس از بیست سال به شرح ماوقع میپردازد.
آندرس باربا نویسنده و شاعر و مترجم آثار ملویل و کنراد و دکوئینسی به اسپانیایی است، و جایزهی هرالده را برای رمان جمهوری مشعشع دریافت کرده است، رمانی دربارهی مرز میان خیر و شر، مدنیت و بدویت، و مقولهی کودکی و معصیت.