1. خانه
  2. /
  3. کتاب خانواده پاسکوآل دوآرته

کتاب خانواده پاسکوآل دوآرته

3.83 از 6 رأی

کتاب خانواده پاسکوآل دوآرته

The Family of Pascual Duarte
انتشارات: ماهی
٪5
135000
128250
معرفی کتاب خانواده پاسکوآل دوآرته
رمان خانواده پاسکوآل دوآرته، داستان رعیتی اسپانیایی به نام پاسکال دوآرته است که در محیطی آکنده از فقر، کینه و محرومیت زندگی خود را سپری کرده است. پاسکال به خاطر قتل هایی که در سراسر عمرش مرتکب شده است، در زندان به سر برده و در انتظار اجرای حکم اعدامش است. او برخلاف افکار و انگیزه های وحشیانه و بی رحمانه ی خود، درکی کودکانه از دنیا داشته و بااشتیاق تلاش می کند تا از چگونگی روند اتفاقات و بازی های سرنوشت، به فهمی درست برسد. کتاب خانواده ی پاسکال دوآرته که همزمان با رمان بیگانه اثر آلبر کامو، انتشار یافت و با آن مقایسه شد، بیشتر یادآور آثار نویسندگانی چون کورتزیو مالاپارته و لوییس فردیناند سلین است. خانواده پاسکوآل دوآرته، بر سختی و رنج زندگی روستاییان اسپانیایی در زمان نخست وزیری فرانکو متمرکز بوده و از بینش اجتماعی پرمایه ای برخوردار است. کامیلو سلا با حفظ سادگی متن، داستان هایی با جزئیات فراوان به مخاطبین خود عرضه می کند.
درباره کامیلو خوسه سلا
درباره کامیلو خوسه سلا
کامیلو خوسه سلا، رمان نویس و شاعر اسپانیایی در سال ۱۹۱۶ چشم به جهان گشود. وی بعد از سپری کردن دوره ی ابتدایی و متوسطه در دانشگاه به تحصیل در رشته ی پزشکی پرداخت، ولی بعدها به دلیل علاقه اش، به ادبیات روی آورد. وی توانست در سال ۱۹۸۹ جایزه ی نوبل ادبیات را دریافت نماید.خوسه سلا در سال ۱۹۹۰ از همسر اول و مادر تنها پسرش، «ماریا دل روزاریو کونده» جدا شد تا بتواند با روزنامه نگاری به نام «مارینا کاستانو» ازدواج کند.
ویژگی های کتاب خانواده پاسکوآل دوآرته
  • نویسنده ی کتاب برنده ی جایزه نوبل ادبیات سال 1989
  • فیلمی بر اساس این کتاب و به کارگردانی ریکاردو فرانکو در سال 1976 ساخته شده است
نکوداشت های کتاب خانواده پاسکوآل دوآرته

یکی از به یاد ماندنی ترین کتاب ها.

New York Times Book Review

احتمالا پرمخاطب ترین رمان اسپانیایی بعد از دون کیشوت.

New Yorker

اکثر کتاب ها با گذشت زمان به جرگه ی آثار کلاسیک می پیوندند، اما همه ی بخش های این کتاب، آن را از همان اول به اثری کلاسیک تبدیل کرده است.

Library Journal
قسمت هایی از کتاب خانواده پاسکوآل دوآرته

تصور مرگ با کمین آرام یا سریدن بی صدای مارها، مثل همه ی تصورات خوفناک که ما را به زمین پرت می کند، سراغ ما می آید، انگیزه های ناگهانی یک آن خفه مان می کند، اما بعد همه محو می شوند و ما به زندگی ادامه می دهیم. افکاری که ما را به بدترین شکل جنون، به اندوهی ژرف سوق می دهد، همیشه دزدانه و آهسته و تقریبا نامحسوس نزدیک می شود، درست مثل مه که مزرعه مان را می گیرد یا مثل سل که شش ها را.

هرگز نمی شود به بدبختی عادت کرد، باور کنید، چون ما همیشه مطمئنیم که بلای فعلی آخری است، گرچه بعدها، با گذشت زمان متقاعد می شویم [با چه احساس فلاکتی! ]که هنوز بدتر از این در راه است.

چه منظره ی غم انگیزی است تماشای مردمی که منتظرند خدا همه ی کارها را درست کند! خداوند در عرش اعلا و مثل عقابی تیزبین است و کمترین چیزی از دیدش پنهان نیست. اگر خدا همه ی کارها را درست کرد، چه؟ این قدرها هم دوستمان ندارد.

مقالات مرتبط با کتاب خانواده پاسکوآل دوآرته
اعتیاد ما به ادبیات داستانی: چرا انسان به داستان ها نیاز دارد؟
اعتیاد ما به ادبیات داستانی: چرا انسان به داستان ها نیاز دارد؟
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب خانواده پاسکوآل دوآرته"
12 نظر تا این لحظه ثبت شده است

خیلی مسخره س واقعا که درباره یک کتاب اینچنینی انقدر تعریف میکنید . کتابی مسخره از شخص اول مسخره که دچار خواهر و مادر و زنی خراب شده و جنایتی مسخره که به دنبال دلیلش نمیشه گشت .

1403/07/15 | توسطمیر مرتضی موسوی زاده
0
|

عزیزان بزارید بگم که بیگانه کامل بود از هر طرف

1403/07/09 | توسطامیر حسین شیخ
0
|

یک کتاب فوق العاده. خط به خط پر از احساس و معنا. داستانی درگیر کننده. کاملا واقعی می‌نماید و ترجمه هم به نحو احسنت حس را منتقل می‌کند. پشت کتاب نوشته همسنگ بیگانه کامو، به نظر من به مراتب ادبی‌تر و احساسی‌تر از بیگانه است، فلسفی‌تر اما نه. زندگی در این اثر جاری ست و قطعا در کنار بزرگترین آثار جای می‌گیرد.

1403/04/07 | توسطبنیامین یوسفی
2
|

نفرت و جبر زمانه درون مایه‌ی اصلی رمان خانواده‌ی پاسکوآل دورآته است. شخصیت اصلی این رمان پاسکوآل نام دارد که مرتکب چندین فقره قتل است و اکنون در زندان به سر می‌برد. نویسنده با هنرمندی تمام فضای تاریک و خالی از امید سلول پاسکوآل را به تصویر کشیده است. تک گویی‌های مداوم پاسکوال و نامه‌نگاری‌های او با فردی خارج از زندان بیانگر فلسفه زندگی و بینش اوست. اغلب نامه‌های او درباره‌ی تقدیر اجباری و قضا و قدر است. تعلیق و عقب گرد از زمان حال به گذشته از مشخصه‌ی اصلی این رمان هیجان انگیز است. مذهب یکی دیگر از عناصر داستان است. اگرچه راوی فردی بدون مذهب است اما تلاش‌های بی حاصل او برای رهایی از تقدیرش ریشه در اندیشه‌های مذهبی اش دارد. داستان روایتی ساده دارد و تلخ و تاریک بودن فضا را به خوبی به مخاطب القا می‌کند. به شکلی خواننده در پس هر کلمه منتظر یک فاجعه است. کتاب « خانواده پاسکوآل دوآرته» از بهترین کتاب‌های قرن بیستم میلادی است اما در کمال تاسف آنچنان که باید مورد توجه قرار نگرفته است. منتقدان این اثر را هم‌ارز کتاب «بیگانه» آلبرکامو دانسته‌اند و قلم خوسه سلا را مورد ستایش قرار دادند.

1401/07/08 | توسطسروش کاکاوند
6
|

به نظر من واقعا به بیگانه کامو تنه میزنه

1401/07/05 | توسطImfarza
3
|

در صفحه‌ی ۱۰ کتاب آمده است:«هرگز نمی‌شود به بدبختی عادت کرد، باور کنید، چون ما همیشه مطمئنیم که بلای فعلی آخری است، گرچه بعدها با گذشت زمان متقاعد می‌شویم ــ با چه احساس فلاکتی! ــ که هنوز بدتر از این در راه است...» داستان سخت و پیچیده پیش نمی‌رود. حواس آشنای ترس، خشم، غم و اندوه، کینه و فقر، در روایت داستان ما را همراه‌اند. زندگی پاسکوآل‌دوآرته سراسر نحسی‌ست و بداقبالی. او مردی است سرسپرده‌ی تقدیر و سرنوشت خویش را می‌پذیرد، دوآرته با آن‌که مرتکب قتل‌های متعدد می‌گردد و خشم و نفرت را به جان می‌پذیرد و این نفرت تا بدان‌جا پیش می‌رود که جان مادر خویش را در انتهای داستان می‌ستاند اما همواره نقش قربانی را پذیرفته است و این‌جا و آن‌جا حین خواندن کتاب، حتی دلمان برای او می‌سوزد و گه‌گاه حق را به او می‌دهیم. کتاب خودزیست‌نامه‌ای‌ست که دوآرته در زمان انتظار برای اجرای حکم اعدام آن را می‌نگارد و به فردی می‌رساند برای چاپ.

1401/06/19 | توسطهیثا عامری
6
|

یکی از شاهکارهای ناتورالیستی ، خاص بودن این کتاب به نظر من در این هستش که در پایان نمیشه تصمیم گرفت آیا جانی کتاب ذاتا تمایل به ارتکاب جنایت داشته یا محیط اونو وادار به انجام جنایت میکرده.انگار که در هر فردی یه بخش نهفته جنایتکار پنهان هست که با واقعه ای کوچک میتونه اتفاقات بزرگی رو رقم بزنه.شاید ذات و اجتماع انچنان مهم نباشه بلکه اهمیت در تصادف زمانی هست که ذاتی رو در محیطی قرار میده

1399/12/01 | توسطرضا روستا
8
|

روایت خطی است و تا اخر داستان کشش خود را حفظ میکند ، داستانی هولناک از اینکه چگونه ادمی بنابر عادت یا هر اسمی بر ان بگذاری خون برایش دلیلی میشود برای ادامه ... سراسر صفحات کتاب رد خون و جنایت دیده میشود و چه ترجمه ای کرده فرهاد غبراییه فقید 👌

1399/10/17 | توسطیادگار محمودیان
2
|

روایت خطی است و تا اخر داستان کشش خود را حفظ میکند ، داستانی هولناک از اینکه چگونه ادمی بنابر عادت یا هر اسمی بر ان بگذاری خون برایش دلیلی میشود برای ادامه ... سراسر صفحات کتاب رد خون و جنایت دیده میشود و چه ترجمه ای کرده فرهاد غبراییه فقطد 👌

1399/10/17 | توسطیادگار محمودیان
0
|

کتابی به سبک کتاب‌های کامو در دوران پوچ نویسی اش،تاریک و جذاب

1399/07/08 | توسطمحمد جواد آزادی مقدم
0
|

رمان رئالیستی تلخ و سیاه سلادر واقع حکایت دهقانی ساده است که در انتظار حکم مرگ خویش سر می‌کند. خوسه سلاداستانش را در روزگاری می‌نویسد که هنوز فضای سیاه جنگ درجامعه اسپانیا موج می‌زند، اماهیچ از جنگ حرف نمی‌زند. سلادر ابتدای داستان هم می‌گوید هدفش از انتشار این دست نوشته‌ها نه برای پیروی بلکه برای پرهیز از آن است. نویسنده می‌گوید: «نمونه یی که در برابرش فقط می‌توان گفت: «می بینید چه می‌کند؟درست عکس همان کاری که باید بکند.»

1399/05/15 | توسطمحسن حسن پور
2
|

شخصیت پردازی‌ها عالی بود حتی به نظر من از بیگانه کامو هم بهتر بود ترجمه آقای فرهاد غبرائی هم خیلی روان بود بخشی از کتاب: آدم بدی نیستم،قربان،گرچه انصافا برای بد بودن بهانه کم ندارم. همه لخت به دنیا می‌آییم، با این حال بزرگ که شدیم، سرنوشت طوری شکلمان می‌دهد که انگار از مومیم. بعد همه‌ی ما را روی راه‌های گوناگون به طرف یک مقصد واحد-مرگ- روانه میکند. بعضی‌ها دستور دارند از راه‌های گلکاری شده بگذرند، از بعضی هم خواسته میشود روی جاده‌های پر از تیغ و خار بروند....

1399/04/17 | توسطم. حسینی
15
|