در این کتاب «عجله کن فرانکلین»، فرانکلین شخصیت اصلی و دوست داشتنی این اثر داستانی، برای یک جشن تولد به خانه خرس عزیمت می کند.
فرانکلین مانند بسیاری از کودکان پیش دبستانی ، کودک نوپایی است ، حتی برای یک لاک پشت نیز کند است. این سفر برای او فرصتی می شود تا که با حیوانات مختلف آشنا شود. برای مثال او در این راه بازی کردن با خرگوش ، دویدن در دشت و حفظ کردن خود از خطرات ناگهانی را تجربه می کند. در واقع این سفر برای او باعث می شود که با پستی بلندی های زندگی آشنا شود و در این بین چیزهای زیادی را یاد بگیرد.
فرانکلین مدام نگران است که به قرار ملاقاتش با خرس نرسد یا که به موقع در آنجا حاضر نشود. فرانکلین در موارد متعددی در بین راه توقف می کند و با خرگوش ، سمور و روباه بازی می کند. با این حال ، فرانکلین حلزون را در راه خانه خرس می بیند و حلزون گریه می کند. حلزون می ترسد که به موقع به خانه خرس نرسد ، بنابراین فرانکلین ماموریت خود را تعجیل و رساندن او به آنجا می داند. فرانکلین تمام راه را با عجله طی می کند تا خود و حلزون را به موقع به آنجا رساند.
پالت بورژوانویسنده این کتاب تا به حال بیش از 40 اثر برای کودکان نوشته است.
"خانه خرس خیلی دور نبود. بعد از گذشتن از یک جاده، یک پل و یک مزرعه تمشک به خانه خرس می رسید. فرانکلین می خواست با عجله برود که چشمش به یک چیز عجیب افتاد. او از دیدن خرگوش که در میان علف های سبز بالا و پایین می پرید، تعجب کرد. فرانکلین پرسید: چه کار می کنی؟خرگوش گفت: ادای قورباغه ها را در می آورم. می خواهی با من بازی کنی؟ ..."
داستان ها نقشی مهم و حیاتی در رشد و پیشرفت کودکان دارند. کتاب هایی که می خوانند و شخصیت هایی که از طریق ادبیات با آن ها آشنا می شوند، می توانند به دوستانشان تبدیل شوند.
سلام خیلی از کتاب از من آوردید من دگیه ترکیدم🥱تا یک روز دیگه خدانگهدار 😷