فلسفه ابدآ یکپارچه نیست و فیلسوفی وجود ندارد که کار او مقبول همگان بوده و مورد پرسش نباشد. فلسفه یک فعالیت است. از قضا فعالیتی است که بیشتر از آنکه به پرسشها پاسخ دهد، موجب طرح پرسشهای دیگر می شود.
فلسفه به انسان کمک می کند که روشن تر و واضح تر فکر کرده و افکارش را دقیق تر بیازماید. به علاوه، بتواند با ابهام کمتری آنها را به دیگران منتقل نماید؛ که نتیجه آن گرفتن تصمیمهای بهتر در عرصه زندگی فردی و اجتماعی است.
معروف است که در جنگ جهانی اول، در خط اول جبهه آلمان و بریتانیا، سربازان دو کشور در روز کریسمس از سنگرهایشان بیرون آمدند و فوتبال بازی کردند و به یکدیگر سیگار تعارف کردند. در واقع آنها برای چند ساعت از اینکه صرفا نماینده ملتهایشان باشند، دست برداشتند و به عنوان انسانهای منفرد عمل کردند. البته بعدا به سنگرهایشان بازگشتند و به کشتن یکدیگر ادامه دادند.
مطالعه یک متن فلسفی قدری با سایر متون و کتابها متفاوت است و حوصله بیشتری می طلبد و گاه برای درک بهتر مطلب لازم است جملات و واژه های کلیدی را چندباره خواند و روی برخی مفاهیم تأمل کرد. از ابوعلی سینا نقل کرده اند که پس از ۴۳ بار خواندن موفق به درک حکمت ارسطو شده است.
در فرهنگ فشرده آکسفورد، فلسفه چنین تعریف شده است: جستجوی شناخت یا حکمت، بخصوص آنچه که به واقعیت نهایی هستی یا کلی ترین اصول و ماهیت اشیاء و اندیشه ها و شناخت و ادراک بشری از پدیده های طبیعی و اخلاق مربوط می شود، که به ترتیب فلسفه طبیعی و فلسفه اخلاق خوانده می شود.