صحنه اتاق طنبی شیشه بندی است در طبقه دوم یک خانه قدیمی ساز سبک روسی که در کوچه «بلورچیان» رشت واقع شده است. اتاق با دو تخته فرش جفتی کرمان، پشت دری های توری گل بهی، مبل، میز، عسلی، لوستر، و هر چیز دیگری که مناسب اتاق پذیرایی یک سمّاک رشتی است، آرایش یافته است. دو در، سمت چپ و راست اتاق دیده می شود. پنجره بلند روبه رو به ایوان خانه با ستون های چوبی آبی رنگ باز است. بیرون مه غلیظی پایین آمده، و چشم انداز این در باز، طرح مبهم شاخه های درختان سبز پاییزی، سفال های سیاه خزه بسته و خرپای دور و مه آلود خانه همسایه است. یک صبح بارانی. گل علی ناشیانه و نوکرباب روی یک مبل نشسته، در حال انتظار کلاه چرک بره اش را توی دست می چرخاند و به اطرف نگاه می کند. آنگاه با بی حوصلگی یک ته سیگار از زیرسیگاری روی میز برمی دارد و آتش می زند. بعد از یکی دو پک طنین تند و خفه پاهای زنانه ای روی پله های چوبی می پیچد. گل علی سیگار را خاموش می کند. گلدانه در حالیکه آهسته ترانه ای می خواند، وارد می شود...
کتاب روزنه آبی