کتاب سرچشمه های دانایی و نادانی

Des Sources de la connaissance et de l'ignorance
کد کتاب : 15875
مترجم :
شابک : 978-9643124793
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 87
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 1998
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 15
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

معرفی کتاب سرچشمه های دانایی و نادانی اثر کارل پوپر

کتاب« سرچشمه های دانایی و نادانی» بر اساس متنی است که در 20 ژانویه 1960 در کنفرانس سالانه فلسفی آکادمی انگلیس توسط کارل پوپرخوانده شده است.

نویسنده از "مشاجره قدیمی" بین دو رویکرد معرفتی شروع می کند:
- خردگرایی (دکارت ، اسپینوزا ..) ، مبتنی بر شهود ذهن ، تشخیص درست از نادرست.
- تجربه گرایی (هیوم ، بیکن ..) ، مبتنی بر مشاهده دقیق طبیعت.

وی با استناد به اثبات خود بر عناصر فلسفه افلاطون و ارسطو ، با بینشی چشمگیر به ما نشان می دهد که این دو رویکرد در واقع از "خوش بینی معرفتی" یکسانی برخوردارند که منجر به زیر سوال نبردن مطلق منبع اصلی دانش می شود. به طرز متناقضی ، این می تواند مبنای توجیهی اقتدارگرایی یا توتالیتاریسم خاص باشد ، در حالی که فلسفه و علم غیرقابل انکار عوامل رهایی از سنت بوده اند.
پوپر می گوید به جای جستجوی مطلق یک "نظریه" یا "سیستم" ، پرسه زنی مداوم و "انتقاد آزاد" که هدف آن زیر سوال بردن چارچوب های از پیش تعیین شده است را سرلوحه کار خویش قرار دهیم. و همچنین جستجوی برای اشتباهات یا استثناها. منابع دانش (جنبه مثبت) ، مانند جهل (جنبه منفی) ، نسبی هستند.

کتاب سرچشمه های دانایی و نادانی

کارل پوپر
سِر کارل رایموند پاپر (Karl Popper (زاده ۲۸ ژوئیه ۱۹۰۲ - درگذشته ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۴) فیلسوف علم، منطق دان، ریاضی‌دان و اندیشمند اتریشی-انگلیسی و استاد مدرسه اقتصاد لندن بود. او یکی از بزرگ‌ترین فیلسوفان علم سده بیستم به حساب می‌آید و آثار زیادی در فلسفه سیاسی و اجتماعی از خود باقی گذاشته‌است. پاپر به دلیل کوشش‌هایش در رد روش علمی طرفداران کلاسیک مشاهده/استنباط (اثبات‌گرایان) از طریق پیشبرد روش ابطال‌پذیری تجربی، مخالفت‌اش با دانش برآمده از قیاس و استدلال ک...
دسته بندی های کتاب سرچشمه های دانایی و نادانی
قسمت هایی از کتاب سرچشمه های دانایی و نادانی (لذت متن)
با وجود جنبه مذهبی شناخت شناسی های بیکن و دکارت، حمله های آن دو به پیش داوری ها و باورهای سنتی» که انسان از روی غفلت و سهل انگاری می پذیرد. به وضوح ریشه ضد اقتدارگرا و ضد سنت گرا دارد. در واقع این دو فیلسوف می خواهند که ما تمام باورهای خود. جز آنچه که شخصا حقیقت آن ها را دریافته ایم کنار بگذاریم. پس این حمله ها مسلما متوجه قدرت و سنت بوده. از مبارزه علیه اقتدار علیه اقتدار ارسطو و سنت مدرسی (اسکولاستیک) ناشی می شده که رسم زمانه بوده است؛ آدم ها نیاز به این گونه اقتدارها ندارند چراکه خود می توانند حقیقت را دریابند.

اما من فکر نمی کنم که بیکن و دکارت توانسته باشند شناخت شناسی خود را به کلی از اتکای به هر اقتداری(مرجع معتبری)برکنار نگهدارند و این کمتر به دلیل رجوع به اقتداری از نوع مذهبی - طبیعت یا خدا - بوده بلکه علت دیگری داشته که از آن نیز عمیق تر است. آن ها به رغم جهت گیری فردگرای اندیشه هایشان تا بدان جا پیش نرفته اند که ذهن نقاد انسان» داوری من و شما را ملاک بدانند. بی شک چنین اندیشیده اند که این کار ممکن است به ذهن گرایی و خودرأیی بینجامد. اما دلیل آن هر چه بوده. آنها مطمئنا باوجود تمایل شدید. موفق نشده اند بدون اتکا به یک مرجع معتبر (اقتدار) بیندیشند. و تنها توانسته اند اقتداری را جایگزین اقتدار دیگر - اقتدار ارسطو و کتاب های مقدس - کنند. آن ها هرکدام به مرجع معتبر جدیدی متوسل شده اند: یکی به حواس, دیگری به شعور.

باوجود این مدت ها پیش از آنان؛ این مسئله طرح و حل شده بود: نخست گویا به وسیله گزنوفان، سپس به وسیله دمکریت و پس از او به وسیله سقراط حل مسئله بدین گونه است که اگر ما همگی در معرض اشتباهیم و اغلب انفرادا و اجتماعا خطا می کنیم، اندیشه اشتباه و خطاپذیری انسان دقیقا اندیشه دیگری را پیش می آورد و آن اندیشه حقیقت عینی یا قاعده ای است که ضرورتا به آن دسترسی نداریم. درنتیجه نباید فکر کرد که آیین اشتباه پذیری انسان محصول نظریه شناخت بدبینانه است. بر اساس این آیین ما شایستگی جست وجوی حقیقت، حقیقت عینی را داریم اگرچه اغلب به هدف خود نمی رسیم. اگر ما حقیقت را می ستاییم باید پافشارانه, با نقد عقلانی و انتقاد از خود در هر زمان در راه افشای خطاهای خود آن را جست وجو کنیم. آن چه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب سرچشمه ی دانایی و نادانی اثر کارل ریموند پوپر بود.خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکان پذیر است. برای مطالعه ی دیگر کتاب ها در زمینه ی فلسفه ی علم و شناخت می توانید به قسمت دسته بندی کتاب ها مراجعه و کتاب های این موضوع را یکجا مشاهده کنید.