«هم بخت» داستانی دارد که از دل شهریور سال ۱۳۲۰ شروع می شود. با آغاز تهاجم نیروهای بیگانه به مردمان سرزمینی که بی طرف ترین ها در طول حیات تاریخی خود بوده اند و شاید به همین خاطر است که در استعاره داستانی این رمان، دو نماینده متفاوت از این نسل که از قضا هم نامند و هر دو متصل به یک ساختار و خاک، یک دست که ار قضا دست راستشان است را در این تهاجم از دست می دهند تا نویسنده بگوید که تاریخ ایران تاریخ قطع شدن دست هایی است که قبل از آنکه از سوی دولت مردان گرفته شود، با دست بیگانه به یغما می رود.