اما تغییر در این جامعه بهشت سان با رخداد
غیرمنتظره شگفت آوری از روز هجدهم ژانویه ۱۷۷۸ آغاز شد. صبحگاه آن روز، دور از کناره کایایی در میانه دریا، منظرهای تماشایی پدیدار شد که
هاواییاییها را به شدت بهت زده کرد. چنان بهت و
حیرتی که از بهت زدگی امروزین ناشی از مشاهده
فرود یک سفینه فضایی، کم تر نبود. دو باریکه تیره
که به نظر می رسید دو جزیره شناور باشند، در افق
پدیدار شدند. برخی از شدت هیجان و برخی از
ترس و وحشت زدگی از خود بیخود شدند.
این میسیونرها در آن سرزمین با چیزهایی مواجه
شدند که باعث هراس آنان شد. جامعه بومی
هاوایی با سرشت بی تکلف، اعتقاد مذهبی به جان
داشتن اشیاء و مالکیت اشتراکی اصلا نمی توانست
خود را با شیوه زندگی سرد و خشک و سختگیرانه ای که نیوانگلندیها به آن عادت
داشتند، تطبیق دهد. اصولی را که میسیونرها با
خود آوردند و پایه و اساس تمدن به حساب می آمد
نظیر تمایلات و آرزوها، علائق فردی و شخصی و عقل معاش) به طور کلی برای هاواییاییها ناشناخته بود.
اما مقامات
رسمی در واشنگتن که هنوز به داشتن مستعمرات
آن سوی دریاها تمایلی نداشتند خواسته آنان را
نادیده گرفتند. چندی بعد کشتکاران، رهبران
آمریکا را به امضای یک موافقتنامه تجارت آزاد یا
قرارداد عمل متقابل» ترغیب کردند که
می توانست به آنها اجازه دهد شکر تولیدی خود را بدون پرداخت عوارض در بازارهای ایالات
متحده بفروشند اما این درخواست هم گوش
شنوایی پیدا نکرد.