جلد دوم کتاب «قاتل آن سوی میز» نوشتهی جان ای داگلاس و مارک اولشاکر، به بررسی رفتار و ذهنیت چند قاتل زنجیرهای واقعی از زاویه دید یکی از پایهگذاران پروفایلسازی جنایی در افبیآی میپردازد. نویسنده، که سابقهی چند دهه فعالیت در واحد علوم رفتاری FBI را دارد، در این کتاب چهار پرونده جنایی را تحلیل میکند. او از تجربیات شخصی خود در گفتوگو با مجرمان استفاده کرده تا به مخاطب نشان دهد که این افراد چگونه فکر میکنند و چه فرایندهایی آنها را به سمت ارتکاب جنایت سوق داده است. تمرکز اصلی کتاب روی مصاحبههای داگلاس با چهار مجرم است که هر کدام ویژگیهای متفاوتی دارند. این مصاحبهها صرفا بازگویی اتفاقات نیستند، بلکه تلاشهایی برای درک عمیقتر انگیزهها و الگوهای فکری این افرادند. داگلاس از روشهای روانشناسی جنایی برای تحلیل مکالمات استفاده میکند، با این هدف که بتواند از لابهلای حرفها و واکنشها، به درکی از عوامل محرک در جنایتها برسد. او همچنین توضیح میدهد که چگونه با استفاده از همین تکنیکها، در دیگر پروندهها هم به حل مسائل پیچیده کمک شده است. چهار فردی که در این جلد مورد بررسی قرار گرفتهاند، از نظر انگیزه، نوع قربانی و شیوهی ارتکاب جرم تفاوتهای چشمگیری دارند. در تحلیل هر مورد، نویسنده به گذشتهی فرد، محیط خانوادگی، تجربههای دوران کودکی و رفتارهای خاص اشاره میکند. هدف این بخشها نه توجیه اعمال مجرمانه، بلکه نشان دادن مسیرهایی است که ممکن است فردی را به سمت خشونت شدید هدایت کنند. درواقع کتاب تلاش میکند روند تبدیل شدن افراد به مجرم خشن را در بسترهای مختلف اجتماعی و روانی پیگیری کند. در پایان، نویسنده بر اهمیت شناخت روانی مجرمان به عنوان ابزاری برای پیشگیری تأکید میکند. به گفتهی داگلاس، استفاده از پروفایلسازی جنایی نهتنها در شناسایی سریعتر مجرمان موثر بوده، بلکه به نیروهای پلیس و نهادهای امنیتی کمک کرده تا الگوهای هشداردهنده را زودتر شناسایی کنند. کتاب با لحن گزارشی و مبتنی بر تجربههای واقعی نوشته شده و به جای تمرکز بر جنبههای نمایشی، به بررسی دقیق روندهای روانی و رفتاری میپردازد.