کتاب کارت پستال های خونین

The Postcard Killers
کد کتاب : 600
مترجم :
شابک : 978-964-313-712-0
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 288
سال انتشار شمسی : 1391
سال انتشار میلادی : 2010
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

جزو لیست پرفروش ترین های نیویورک تایمز

معرفی کتاب کارت پستال های خونین اثر جیمز پترسون

کارآگاه نیروی پلیس نیویورک، جیکوب کانن، مشغول گشت و گذار در زیباترین شهرهای اروپاست. اما او به خاطر دیدن مناظر زیبا به سفر نیامده و هر موزه، کلیسا و کافه را از دید قاتل دخترش می نگرد. کیمی، دختر کانن، به همراه نامزدش در حالی که تعطیلات را در رم می گذراندند، به قتل رسیدند. از آن زمان، جسد زوج های جوانی در پاریس، کپنهاگن، فرانکفورت و استکهلم پیدا شده است. به جز کارت پستال هایی که قبل از وقوع جنایت به روزنامه ی محلی هر منطقه ارسال می شود، ارتباط دیگری بین قتل ها وجود ندارد. اکنون کانن و خبرنگاری سوئدی به نام دسی لارسون که به تازگی کارت پستالی در استکهلم دریافت کرده، بر روی این پرونده کار می کنند و احتمال می دهند که می توانند جای قربانیان بعدی را مشخص کنند. رمان کارت پستال های خونین با داستانی فوق العاده جذاب و هیجان انگیز، یکی از برترین آثار تریلر عصر حاضر است.

کتاب کارت پستال های خونین

جیمز پترسون
جیمز برندن پاترسون، زاده ی 22 مارس 1947، نویسنده ی آمریکایی است.پاترسون در نیویورک به دنیا آمد و بزرگ شد. او پس از سپری کردن دوران مدرسه، مدرک کارشناسی را در رشته ی زبان انگلیسی از کالج منهتن گرفت و کارشناسی ارشد همین رشته را با نمره ی ممتاز در دانشگاه وندربیلت گذراند. او سپس به کار بازاریابی و تبلیغات مشغول شد و پس از کناره گیری از این شغل در سال 1996، تمامی زمانش را به نوشتن اختصاص داد. جیمز پاترسون به همراه همسرش، سوزان، در پام بیچ فلوریدا زندگی می کنند. این زوج، صاحب پسری به نام جک هستند.
نکوداشت های کتاب کارت پستال های خونین
Expertly engineered and lightning fast.
فوق العاده خوش ساخت و با ضرب آهنگی سریع.
Publishers Weekly Publishers Weekly

A gripping and quick read.
داستانی جذاب و سریع.
Euro Crime

Another perfect James Patterson novel.
رمان بی نقص دیگری از جیمز پاترسون.
Bookaholics Review

قسمت هایی از کتاب کارت پستال های خونین (لذت متن)
روی دیوار مقابلشان و پشت شیشه های ضدانعکاس، معروف ترین پرتره ی جهان قرار داشت، آن وقت آن مرد داشت به آب جو فکر می کرد؟

مک پرسید: «پله یا آسانسور؟» سیلویا گفت: «آسانسور، من خسته ام. قتل، کار سختی است عزیزم.»

به خاطر این که قاتلین در هر کشور فقط یک یا دو قتل انجام می دادند، به دست آوردن الگو و ارتباط میانشان زمانبر شده بود، برای همه به جز او.