«کپنس» مخاطبین را آنقدر عمیق به درون ذهن «جو» می برد که پندارهای موهوم به واقعیت نزدیک می شوند.
مسحورکننده و رعب انگیز.
یک رمان نخست عمیقا تاریک درباره دو فردی که در گره ای رمانتیک گیر افتاده اند.
«بک»، من دانشگاه نرفته ام، پس دوران بزرگسالی ام را صرف زنده کردن خاطرات زمان دانشگاه نمی کنم. من از آن آدم های عوضی دل-رحم نیستم که هیچ وقت جرئت در لحظه زندگی کردن را ندارند.
مشکل جامعه این است که اگر یک آدم معمولی درمورد ما چیزی می دانست، بیشتر افراد می گفتند من آدم منحرفی ام. خب، از هیچکس پنهان نیست که بیشتر مردم احمق اند. بیشتر مردم افسانه های بیخود را دوست دارند و عده زیادی از آن ها تا به حال چیزی از «پائولا فاکس» یا «هانا» نشنیده اند، پس گور پدر بیشتر مردم «بک»، مگر نه؟
گذشته از این ها، به جای این که خانه ات را پر از مردان بی لیاقت کنی، بیشتر به خودت می رسی، و من این را دوست دارم. تو پاسخی به تمام مقاله های مبتذل و تقلیل دهنده درمورد «فرهنگ اغفال مردان» هستی. تو معیارهای خاصی داری و منتظر عشق واقعی هستی، و شرط می بندم وقتی داری درمورد مرد مورد نظرت-درمورد من -رویاپردازی می کنی، کلمه عشق واقعی را با حروف بزرگ می نویسی. همه می خواهند همه چیز را همین حالا به دست بیاورند، اما تو «با آن دست های کوچکت» می توانی صبر کنی.
در این مطلب قصد داریم به شکل خلاصه با ویژگی ها و عناصر مهم «داستان نوآر» بیشتر آشنا شویم.
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید
چقدر شخصیت جو کارکتر ناراحت کننده ایه!
خیلی خسته کننده و بد بود
احساس میکنم خلم از جو خوشم اومد🦖
یک عاشقانه متفاوت...
پایان داستان بسیار شوکه کننده بود. یک عاشقانه متفاوت
میگن فیلمش رو هم درست کردن کسی اسم فیلمش رو میدونه؟
یه سریال داره که هم اسم کتابشه
داستان واقعا متفاوتی داشت!