یک پتوی بلوطی هم روی کاناپه بود. آن را برداشت و برد توی اتاقش. پتو را دور شانه هایش گره زد. شنل خوبی شده بود، اما گرهش کمی بزرگ بود. قیچی را از کشوی میزش برداشت. بالای شنل را هلالی و درست اندازه ی دور گردنش برید. شنل بی نقصی از کار درآمده بود. با تکه پارچه ی بریده شده هم یک نقاب برای خودش درست کرد. یک نقاب راهزنی.
داستان ها نقشی مهم و حیاتی در رشد و پیشرفت کودکان دارند. کتاب هایی که می خوانند و شخصیت هایی که از طریق ادبیات با آن ها آشنا می شوند، می توانند به دوستانشان تبدیل شوند.