«شواب» در کتاب «انتقامجو»، در اوج توانایی های خود است.
یک رمان ابرقهرمانی کمیاب که به اندازه ی تمام کامیک های کلاسیک، حماسی و گیرا است.
داستانی تاریک و مهیج درباره ی قدرت و انتقام.
شاید او شیشه بود. اما شیشه فقط تا زمان شکستن، شکننده است. بعد از آن، تیز می شود.
شاید ما در هم شکستیم. اما خودمان را دوباره ساختیم. زنده ماندیم. این چیزی است که ما را اینقدر قدرتمند کرده است.
او باید چند نفر را به خاکستر تبدیل می کرد تا یکی از آن ها او را جدی بگیرد؟
کتاب اولش رو قرار نمیدین؟!
با هر کتابی که از خانم شواب میخوانم، بیشتر بهشون علاقهمند میشم. این کتاب هم مثل جلد یک برای من تا خط آخر، پر کشش بود.