1. خانه
  2. /
  3. کتاب چشم های سیمونه

کتاب چشم های سیمونه

3.3 از 1 رأی

کتاب چشم های سیمونه

Marianna Sirca
انتشارات: ققنوس
ناموجود
4500
درباره گراتزیا دلددا
درباره گراتزیا دلددا
گراتزیا کوزیما دِلِدّا (Grazia Cosima Deledda) ‏ (۱۸۷۱–۱۹۳۶) نویسندهٔ ایتالیایی اهل جزیرهٔ ساردنی بود. وی در سال ۱۹۲۶ برندهٔ جایزه نوبل ادبیات شد. گراتزیا در ۲۷ سپتامبر ۱۸۷۱ در شهر نوئورو در جزیرهٔ ساردنی در خانواده‌ای از طبقهٔ متوسط به دنیا آمد. زنان در جامعه عقب‌افتاده‌ای مانند ساردنی قرن نوزدهم وضعیت مناسبی برای تحصیل و فعالیت اجتماعی نداشتند برای همین گراتزیا تا سوم ابتدایی بیشتر درس نخواند. اما از آن‌جا که در خانهٔ عمه‌اش کتاب‌خانهٔ بزرگی وجود داشت او توانست در آنجا و تحت تعلیمات خصوصی معلمی در خانهٔ عمه‌اش معلومات خود را افزایش دهد و ضمن مطالعه آثار ایتالیایی به مطالعه آثار نویسندگان فرانسوی و روس بپردازد. او به آثار گابریله دانونزیو شاعر و نویسندهٔ معاصر هم‌وطن‌اش علاقه ویژه‌ای داشت.
زندگی خانوادگی او در دوران نوجوانی و جوانی روز به روز سخت‌تر می‌شد. پدر در حال ورشکستگی بود و یکی از برادرانش، سانتوس، به مشروب‌خواری افراطی رو آورده بود و دیگری، آندرئا به جرم ضرب سکه تقلبی و جرائم دیگر مدتی در زندان به‌سر برد. با این وجود دلدا شروع به نوشتن کرد و در هفده سالگی اولین داستان کوتاه‌اش به نام خون کسی از اهالی ساردنی برای یکی از مجلات رم فرستاد که در آن مجله منتشر شد.
دلدا در آخرین سال‌های قرن نوزدهم، ۱۸۹۶ با انتشار نخستین رمانش، راه خطا به شهرت رسید و در نخستین سال قرن بیستم در بیست و نه سالگی با پالمیرو مادزانی ازدواج کرد و همراه او به رم رفت و تا پایان عمر در آن شهر زندگی کرد و صاحب دو پسر به نام‌های ساردوس و فرانتز شد.
او خیلی زود به نویسنده‌ای پرکار تبدیل شد و در فاصله سال‌های ۱۹۱۲ تا ۱۹۱۹ تقریباً هر سال یک کتاب منتشر کرد. تا این که در ۱۹۲۶ برنده جایزه نوبل ادبیات شد و تا کنون هیچ زن ایتالیایی دیگری نتوانسته‌است این جایزه را کسب کند.
آخرین کتابی که در زمان حیات‌اش منتشر شد، کلیسای مریم منزوی، داستان زن جوانی است که سرطان دارد. گراتزیا دلدا خود نیز در ۱۵ اوت ۱۹۳۶ بر اثر ابتلا به بیماری سرطان درگذشت. چند ماه پس از مرگ او پسرش ساردوس نیز مرد و کمی بعد پسر دیگرش فرانتز نیز از دنیا رفت. اما به هر حال فرزندان فرانتز نامه‌ها و دست‌نوشته‌های او را حفظ کردند و هم‌اکنون نسخه‌های دست‌نویس آثار او در موزه شهر نوئورو نگهداری می‌شود و آثار او در کتاب‌خانهٔ ملی رم موجود است.
قسمت هایی از کتاب چشم های سیمونه

تمام روز بعد را نیز راه پیمایی کردند. طرف های غروب به نزدیکی دریا دسیدند. در زیر رشته ای از کوه های خلوت و سیاهرنگ در زمینه سرخ فام آسمان، همانند انبوهی از زغال خاموش شده، دهکده ای به چشم می خورد. خانه های خاکستری رنگ، گویی از گودال هایی تیره رنگ سر بیرون آورده اند، سوراخ هایی همانند غارهای متروک سنگی. خیابان های پر از گردوخاک زردرنگ حالت غم انگیز دهکده را دو چندان کرده بود.کمی آنطرف تر، همه چیز در نیمه تاریکی غروب ، می درخشید.

مقالات مرتبط با کتاب چشم های سیمونه
آثار کلاسیک کوتاه، فرصتی برای آشتی با کتاب خواندن
آثار کلاسیک کوتاه، فرصتی برای آشتی با کتاب خواندن
ادامه مقاله
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب چشم های سیمونه" ثبت می‌کند