کتاب در جدال با خویشتن

Dar Jedal Ba Khishtan
کد کتاب : 17934
شابک : 978-6002535252
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 368
سال انتشار شمسی : 1402
نوع جلد : جلد سخت
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب در جدال با خویشتن اثر مهدی محبتی

همواره مسائل مربوط با نوع و جنس رابطه شمس و مولانا در تاریخ ادبیات و یا حتی تاریخ نقد ادبی بحث برانگیز بوده است. کتاب حاضر که توسط «مهدی محبتی» تحت عنوان «جدال با خویشتن» منتشر شده است، این رابطه به نوعی در ساحت وجود شناختی سوژه مطالعه خود قرار داده است. ازین حیث این کتاب می تواند برای علاقه مندان به ادبیات بسیار جذاب باشد و در عین حال دیدگاه تازه ای به مباحث بحث برانگیز رابطه شمس و مولانا تزریق کند. مهدی محبتی در مقدمه این کتاب آورده است: «شمس بنده هیچ عنوان و قاعده و قانون و عرف و کرداری نیست. در همان حدی که می فهمد، آزاد می زید. باورهای کلام عرفانی و دینی و عرفی و اجتماعی، توان تحمیل هنجارها و قالب هایشان را بر او ندارند. فعله گی و کتک کاری و فحش و فحشا خانه روی، همان قدر برایش هنجار است که همنشینی با خدا و شاه و شیخ و عوام و پنجه اندازی با بزرگترین عرفا و فلاسفه و مفاهیم دینی و عرفانی و عرفی». مهمترین محور کتاب حاضر تبیین معنی و نگاهی عمیق تر به گفته ها و کرده های شمس تبریزی است تا تصویری دقیق تر و عمیق تر از او- به دور از حب و بغض ها و افراط و تفریط های قالبی و غالب- ترسیم شود.

کتاب در جدال با خویشتن

مهدی محبتی
مهدی محبتی نویسنده و پژوهشگر و استاد دانشگاه است. ویكارشناسي رشته زبان و ادبيات فارسي دانشگاه فردوسي مشهد 1367-1363(شاگرد اول دانشگاه)، كارشناسي ارشد رشته زبان و ادبيات فارسي دانشگاه فردوسي مشهد 1370-1367(شاگرد اول دانشگاه)، دكتري رشته زبان و ادبيات فارسي دانشگاه تهران ، (1374 -1370) است. محبتی دانشیارزبان وادبیات فارسی دانشگاه زنجان می باشد.
دسته بندی های کتاب در جدال با خویشتن
قسمت هایی از کتاب در جدال با خویشتن (لذت متن)
اشتیاق و تشدید میل آدمی به فهم رمز و رازهای هستی و مخصوصا کشف لایه های پیچیدهٔ درون را شاید بتوان مهم ترین ویژگی انسان معاصر دانست که با ازدیاد هوش و دانش انسانی، حرص و اقبال به آن نیز بیشتر شده است. آدمی هرچه باهوش و بهوش تر می گردد، بیشتر با خویش درگیر می شود و می خواهد ژرف تر و روشن تر خود را دریابد و به اعماق معنای جان برسد و هم زمان، پرده از راز نهفتهٔ معنا یا معناهای جهان بردارد. فهم معانی جان و جهان و ارتباط آن با این و این با آن، شیرین ترین و دشوارترین دغدغه و درگیری هر انسان صاحب درک و صاحب درد در همهٔ روزگاران، به ویژه دوران ماست. تردیدی نیست که مهم ترین علت محبوبیت شمس تبریزی در چند دههٔ اخیر علاوه بر عواملی دیگر این است که هر کس که اندکی با حال و قال او آشنا می گردد، درمی یابد که شمس در دو ساحت بیش از همه و همواره درگیر بوده است: نخست پیچیدن و درپیچیدن با ذات آدمی و لایه های پنهان او که غالب کسان جرأت فهم یا ابراز آن را ندارند و دیگر، آویزش و ستیز با تابوهایی که در کشف جان و جهان و مخصوصا ارتباط این و آن همیشه و همواره ممنوع و حرام اعلام شده اند. شمس بی تردید قهرمان میدان این آمیزش و آویزش هاست. مسأله ای که به نظر می رسد مولانا، علی رغم همهٔ شهرت و عظمتی که دارد، در میدان اول پیروزتر از شمس و در میدان دوم بسیار کم فروغ تر از اوست. شمس، شاید به خاطر عدم پروا از مخاطبان و بی اعتنایی به نام و عنوان، بی هیچ واهمه و هراسی، به هرچه می خواهد درمی پیچد و تا آنجا که می تواند از خواست ها و لایه های پنهان آدمی و گره ها و تابوهای کور و زمخت عالمی پرده برمی دارد و آنچه را که گمان می برد درست است، بر زبان می راند؛ هرچند خود بعضا در تعارضاتی سنگین و سهمگین گرفتار می آید و هیچ راه برون رفتی هم نمی یابد. ظاهرا راز مقبولیت رو به تزاید شمس در روزگاران نوین، همین همسویی و همخوانی او و آموزه هایش با سرشت سردرگم و پرهوش انسان معاصر است که علی رغم پرده دری های بسیار و نفوذ به ژرفای جان و جهان، هر روز تشنه تر و حریص تر به جنگ قواعد و قوانین جامعه و جهان و کشف درون انسان می رود و دم به دم ناتوان تر رو به آینده قدم برمی دارد، هرچند جهان شمس و مبانی آن، از جهات و لحاظی به کلی متفاوت از انسان امروز و مبانی آن است.