از نوجوانی و حتی کودکی وادار میشویم اهداف کوتاه و بلندمدت و چشماندازی وسیع برای آینده برگزینیم؛ در این مسیر حتی اگر با بحران بلوغ و جوانی هم روبهرو شویم، هزار نسخۀ از پیش پیچیده شده برای مقابله با آنها وجود دارد، اما میانسالی و پیری برهههایی هستند که چون بیشتر ترسناک به نظر میرسند، کمتر راجعبه آنها فکر و برنامهریزی میکنیم. حتی کسانی که برای میانسالی خود هدف تعیین کردهاند، با رسیدن به دهۀ چهارم و پنجم زندگی، با بسیاری از راههای نرفته و کارهای نکرده روبهرو میشوند و همین استرس ناشی از جا ماندن از زمان کافیست تا افراد را در ورطۀ بحران میانسالی اندازد.
در کتاب «راهنمای مواجهه فلسفی با میانسالی» سعی شده با ورود به دنیای افراد نامآشنا مانند فلاسفه و نویسندگان و عنوان کردن تجربیاتشان در این برهۀ حساس، شیوۀ جدیدی برای مواجهه با میانسالی و اندیشیدن به آن ارائه کند. شاید رفتن به سمت مرگ و نیستی و نگاه کردن به شنهای باقیمانده در ساعت شنی زمان خوشایند به نظر نرسد، اما کیرن ستیا، نویسندۀ کتاب «راهنمای مواجهه فلسفی با میانسالی» کوشیده تا در شش فصل استراتژیهایی را برای لذت بردن از این دوران و زندگی در حال به خواننده اهدا کند. رها کردن گذشته و نپرداختن بیش از حد به آینده از جمله مسائلیست که در این کتاب به آنها پرداخته شده و تمایل به جاودانگی از منظرهای متفاوتی مورد بررسی قرار گرفته است.
کتاب میان سالی