دوربین میدان را نشان می دهد، انباشته از آدم هایی گوش تا گوش ایستاده، چهره هایی کنجکاو و عبوس. قدری دورتر، در محوطه ای محصور و کاملا جداشده از مردان، زنان چادر به سر ایستاده اند. روزی ست ابری و خاکستری. جمعیت طوسی سیر است و آنجا که زنان ایستاده اند سیاه. آیت الله خمینی همچون همیشه لباس های تیره رنگ گشادی به تن دارد و عمامه ی سیاهی بر سرد شق و رق نشسته. صورتش پریده رنگ است، با ریشی سفید. موقع حرف زدن سر و دستش تکان نمی خورد. دست هایش بر دسته های صندلی آرام گرفته اند. گه گاه پیشانی بلندش را چینی می اندازد و ابروهایش را بالا می دهد. از این که بگذریم، هیچ عضله ای در سیمای این مرد بسیار سرسخت، سازش ناپذیر، قاطع و صاحب اراده ای استوار نمی جنبد. تنها چشم ها در این چهره تکان می خورند، چهره ای که انگار یک بار برای همیشه ترکیب یافته، به هیچ حس و حالی راه نمی دهد و جز غور عمیق و تمرکز ذهنی بیانگر هیچ چیز دیگری نیست. نگاه سرزنده و نافذ این چشم ها بر دریای سرهای درهم پیچیده می لغزد، وسعت میدان و جمعیت حاضر در آن را تخمین می زند و وارسی موشکافانه اش را پی می گیرد، چنانکه گویی مصرّانه در جست وجوی شخص خاصی است و...
ایرانی واقعی بود ، روحش شاد
توقع یک روایت بی طرفانه از اوضاع اون بازه زمانی رو داشتم ولی متاسفانه نویسنده تحت تاثیر انقلابیون اوضاع رو روایت میکنه و بخش زیادی از کتاب رو به یک راوی نامعلوم اختصاص داده حتی بخش هایی که خودش راوی کتاب هست از ادبیات و لحن جانبدارانه کاملا محسوسی استفاده کرده...
فرزند خلف کوروش، روحت شاد
ارزش کورش کبیر را خیلی پائین آوردی با انتساب فرزندی این دیکتاتور روانی
سراج جان لابد الان داری طعم آزادی و دموکراسی رو میچشی نه؟
کاربر فیک ! حرف نزنی کسی نمیگه لالی و ملامتت نمیکنه ؟! آزادی را در طبق نمیگذارند که تو طعمش را بچشی ؟!
کاربر فیک ؟! لابد چون شما اسمتو گذاشتی "سراج - کاربر سایت" کاربر طلایی هستی !😂 جالبه از دیکتاتوری انتقاد میکنی بعد بجای جواب به یه سوال ساده فحاشی میکنی و جملات بی سروته میزنی . منطق و عقل جماعت شما کلا همینه ! از بالا تا پایین
کاربر فیک ! اولا من اسم خودم را نوشتم. ثانیا جواب سئوالات را دادم اگر متوجه نشدی مشکل از خودته . در ضمن توهینی هم بهت نکردم
سراج سکوت کن تا کسی پی به ابله بودنت نبره بزرگوار. بخدا جایه امثاله تو تو همون گونیه نه اینجا
سراج اسمتو میذاشتی عرزشی منطقیتر بود
شاهنشاه عاری از مهر
این کتاب هم مثل دیگر نوشتهها و کتبی که انقلاب اسلامی ایران رو از زاویه دید یک تحلیلگر ( و در این کتاب روزنامهنگار) خارجی روایت میکنند حائز اهمیت است و اززش خواندن را دارد. روش نویسنده در روایتش از انقلاب متفاوت و نو هست که همراه با ترجمه خوب کششی را در متن ایجاد میکند. اما در همین روایت ( از آنجا که مطلب به تحلیل هایی دربارهی زمینههای شکل گیری انقلاب هم میپردازد) وجود گفتوگوهای افرادی که از واقعی بودن یا نبودن آنها اطلاعی نداریم، آوردن مطالبی که برای صحت آنها به منبعی ارجاع داده نمیشود، و ... هم دیده میشود. نویسنده بعضی مسائل ریشهای را با وجود وقوع انقلاب همچنان پایدار میبیند و تحلیل خود را نسبت به آن و چرایی ایجاد آن و چگونگی زدودن آن ارائه میدهد اما در نقاطی از این تحلیل کنشها و واکنشهای اجتماعی پس از انقلاب(همچون افت تب و تاب انقلاب) را با دقت خیلی کمتری گزارش میکند و در تحلیل مورد استفاده قرار میدهد.
سلام شما میتونید ی خلاصه ازین کتاب به من بدین برای ارائه لازم دارم
خیلی کتاب جالبیه. اینکه وقایع انقلاب و نوع نگاه یک غیر ایرانی به این وقایع و به جامعه ایران و به تشیع رو بخونیم، برای من خیلی لذت بخش و کمک کننده بود.