این کتاب روایتگر ماجرایی پیرامون دختری نوجوان است که از یک سو مادرش در بیمارستان روانی بستری شده و از سوی دیگر گرفتار پدری است که هیچ درکی از وظیفه پدری ندارد و حالا بعد از داشتن یک دختر دوازده ساله در پی خوشگذرانی و مهمانی های آنچنانی است، بی آنکه به عواقب کارهایش فکر کند. بنفشه در سن و سال حساسی به سر می برد، از طرفی عملا از نعمت خانواده بی بهره است و از سوی دیگر گرفتار دوست نابابی است که او را درگیر مسائلی نامناسب برای سن و سالش می کند. در این میان حضور سیاوش که مردی هم سن و سال شایان پدر بنفشه است باعث ایجاد تغییراتی در زندگی بنفشه می شود، بنفشه به سیاوش علاقه مند می شود و او هم نسبت به دختر نوجوان که مورد بی توجهی پدرش است احساس مسئولیت پیدا می کند.
بلوغ خواننده را با حال و هوای نوجوانی همراه می کند و از وقایع جاری زیرپوست شهر می گوید.
کتاب بلوغ