مهرنوش که به تازگی از همسرش جدا شده است، پس از تلاش های بی وقفه ی پسری به نام آرمین که وجودی سرشار از عقده دارد، به عقد او درمی آید. مهرنوش که از رفتارهای عجیب آرمین و علاقه ی بیش از حدش بسیار می ترسد با او به سردی برخورد می کند و سبب فوران عقده های درونش می شود. عقده هایی که چیزی جز اذیت و آزار برای او ندارد. مهرنوش پس از تحمل سال ها درد و رنج حاصل از زندگی با آرمین و با وجود داشتن پسری از او، تصمیم به طلاق می گیرد و در فکر انتقام از آرمین با شوهر خواهر او همدست می شود.
کتاب بختک