کتاب دفترچه یادداشت قرمز

The Red Notebook
کد کتاب : 1993
مترجم :
شابک : 978-964-408-406-5
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 157
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2014
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 13
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

از رمان های پرفروش در اروپا و آمریکا

معرفی کتاب دفترچه یادداشت قرمز اثر آنتوان لورن

کتاب دفترچه یادداشت قرمز، رمانی نوشته ی آنتوان لورن است که نخستین بار در سال 2014 وارد بازار نشر شد. کتاب فروشی به نام لورن لتریه، در حال گذر از یکی از خیابان های پاریس است که با کیفی دستی بر روی زمین مواجه می شود. هیچ چیزی در کیف نیست که صاحب آن را مشخص کند، اگرچه چیزهای زیاد دیگری در آن وجود دارند. احساسی به لورن می گوید که باید صاحب کیف را پیدا کند و او به همین خاطر، تلاش می کند تا با استفاده از محتویات کیف، به صاحب واقعی آن برسد. دفترچه یادداشتی قرمز، بیش از چیزهای دیگر توجه لورن را به خود جلب می کند و او را برای یافتن بانوی صاحب کیف، مشتاق تر می سازد. اما لورن بدون این که حتی نام صاحب کیف را بداند و تنها با محتویات آن، چگونه می خواهد در شهری که میلیون ها نفر در آن زندگی می کنند، زن مورد نظر خود را بیابد؟

کتاب دفترچه یادداشت قرمز

آنتوان لورن
آنتوان لورن، زاده ی سال 1970، فیلمنامه نویس، روزنامه نگار، کارگردان و نویسنده ای فرانسوی است. رمان های لورن تا به حال به چهارده زبان ترجمه شده اند و ترجمه ی انگلیسی آثارش، به فروش بیش از 155000 نسخه ای دست یافته اند.
نکوداشت های کتاب دفترچه یادداشت قرمز
Elegant, witty, and somehow very French.
دلنشین، با شوخی های هوشمندانه و به گونه ای بسیار فرانسوی.
Booklist Booklist

Definitely a heartwarming tale.
داستانی که بدون تردید، دلگرم کننده است.
San Diego Book Review

This is a novel you read with a smile on your face and a thirst to find out how it ends.
این رمانی است که با خنده ای بر لب و اشتیاقی برای فهمیدن پایان، آن را می خوانید.
Elle

قسمت هایی از کتاب دفترچه یادداشت قرمز (لذت متن)
چطور بیرون رفتن از زندگی یک آدم این قدر آسان بود؟ شاید به همان آسانی که وارد زندگی اش شدی. یک دیدار اتفاقی. رد و بدل کردن چند کلمه و آغاز یک رابطه. یک اختلاف اتفاقی.

لوران یاد صحبت هایش با پاسکال افتاد، آن هم با تلفن خانه وقتی که در لیسه با هم دیگر بودند. اگر نوجوانی تنها یک تعریف داشته باشد، همین خنده های هیستریک است! آدم دیگر هیچ وقت در زندگی این گونه نمی خندد. در نوجوانی، مواجهه ی ناگهانی با این حقیقت که دنیا و زندگی کاملا پوچ و بی معنی است، باعث می شود بخندی؛ آن قدر بخندی که نفست بالا نیاید. در حالی که در ادامه ی زندگی، همین موضوع باعث می شود آه بکشی، آهی ملال آور.

افکار زن ناشناس روی صفحات آن نوشته شده بود. گاهی خط خوردگی داشت، زیر بعضی جملات خط کشیده شده یا بعضی کلمات با حروف بزرگ نوشته شده بود. دست خط، ظریف و زیبا بود. احتمالا افکارش را درست همان لحظه ای که به ذهنش خطور می کردند، می نوشته.