زندانیان نیز از کاغذ سیگار (و پاکت آن) بسیار استفاده کرده اند و یادداشت های شان را روی آن نوشته اند. بزرگ علوی در ورق پاره های زندان می نویسد: «درواقع آن ها [یادداشت های زندان] روی ورق پاره، روی کاغذ قند، کاغذ سیگار اشنو و یا پاکت هایی که در آن برای ما میوه و شیرینی می آوردند نوشته شده است و این کار بدون مخاطره نبوده است.» این یادداشت های کوچک به جاهای غریبی راه می یافتند که به ذهن کم تر کسی می رسید: لای یقه ی پیراهن، در آستر کت (یادداشت های داستایفسکی در زندان تزار). زیر کوزه ی آب (یادداشت های یکی از اعضای گروه 53 نفر) و یا حتی زیر تخت کفش (نوشته های یوگنیاگینزبرگ در در دل گردباد). از وقتی زندان وجود داشته خاطرات زندانی نیز وجود داشته است. هر زندانی خاطرات خویش را به دلایل مختلف می نویسد. یکی می نویسد تا روزهای پر ملال و یکنواخت زندگی را سپری کند. دیگری می نویسد تا بر چیزی شهادت دهد و به خود (و دیگران) ثابت کند که هنوز زنده است و آن دیگری به این دلایل خاطراتش را نوشته است: «می گویید شرح این داستان کهنه چه فایده دارد؟ دست کم دو فایده، یکی این که شما به وضع آن روز، به طرز بازداشت، بازجویی، زنداییان و زندانبانان آن زمان آشنا شوید. دوم این که داستان من نمونه ای از داستان همه ی 53 نفر و همه ی زندانیان سیاسی آن دوران است. آنچه بر من گذشت با جزئی تفاوت تقریبا بر هرکدام از 53 نفر بلکه بر هر زندانی سیاسی آن روزگار گذشته است. اکنون بشنوید ای دوستان این داستان.» داستان هر زندانی نمونه ای است از داستان همه ی زندانی ها. شاید حال و فضا و شرایط محیطی حاکم بر زندانی با زندان دیگر تفاوت داشته باشد، اما به نظر می رسد که بر خاطرات زندانیان یک ساختار و یک منطق حاکم است. کوشش عمده ی مقاله ی حاضر در این هدف خلاصه شده که طرحی مقدماتی برای بررسی خاطرات زندانیان به دست دهد. به این منظور مقاله را به دو بخش تقسیم می کنیم: ابتدا نگاهی به نهاد زندان و فضای آن می اندازیم، سپس ویژگی های متنی خاطرات زندانیان را مشخص می کنیم.
سلام، این کتاب خوب نوشته شده؛ وگرنه برای مایی که کم حوصله هستیم؛ ادامه دادنش سخت بود؛ هرچند که به هر سختی که شده به پایان رسوندمش. شش ماه طول کشید تا بخونم. سختی خوندن نه اینکه از واژه هایی خاص استفاده کرده باشه؛ اما خوندنش خیلی حواس جمعی میخواد و به طور کلی در دایره توجه من نبود. این کتاب جملات خوب زیاد داره و همیشه دستم مداد بود و زیر جملات خط میکشیدم. آقای اخوت با نوشتن این کتاب نشون داد که بسیار آدم خاطره بازی هست و گاهی وقتی بعضی بخشها را میخوندم، یه غم پنهانی توی وجودم رخنه میکرد. به خصوص در بخشی که درباره اشیاء بازماندگان صحبت میکرد یا بخشی که مربوط به عکس به عنوان یک خاطره باقی مانده از یک شخص از دست رفته است. به طور کلی کتاب بدی نبود.
چقدر احمد اخوت عزیز خوب مینویسه.من این کتاب رو اتفاقی خریدم و هیچ دیدی نسبت به اون نداشتم ولی عالی بود و خوندنش لذت بردم.
نقش هایی به یاد یکی از بهترین کتابها در زمینه ادبیات خاطره نویسی در سالهای اخیر است که از منظری نو به این مقوله به ویژه در آثار نویسندگان بزرگ غرب پرداخته است . با آرزوی سلامتی برای دکتر احمد اخوت .
دوست دارم این کتاب رو زودی تهیه کنم و بخونم
تلفیقی از تجربیات، خاطرات، یادداشتها و ترجمههای احمد اخوت. نمونهای از ادبیات خاطرهنویسی که تو ایران زیاد بهش پرداخته نشده. کتابی که خوندنش برای عاشقان کتاب میتونه خیلی لذتبخش باشه.