1. خانه
  2. /
  3. کتاب کمی قبل از خوشبختی

کتاب کمی قبل از خوشبختی

نویسنده: انیس لودیگ
3.1 از 5 رأی

کتاب کمی قبل از خوشبختی

Just Before Happiness
٪15
310000
263500
معرفی کتاب کمی قبل از خوشبختی
رمان کمی قبل از خوشبختی، رمانی بسیار خواندنی درباره ی مسائل معمولی و پیش پا افتاده ای است که همه ی ما[حتی اگر به این موضوع اقرار نکنیم]به آن ها علاقه مند هستیم. این رمان به عزیزترین و باارزش ترین دارایی های انسان می پردازد: مهربانی، دوستی، عشق و فرزندان. کتاب، داستان مادری تنها و مجرد به نام ژولی را روایت می کند که به همراه پسرش، لولو، زندگی می کند و صندوق دار یک سوپرمارکت است. در زندگی پراسترس ژولی، پسرش تنها نقطه ی امید اوست و به نوری می ماند که تمام تاریکی های ناشی از فشار کار و زندگی را از بین می برد. اما روزی، یکی از مشتری ها[مردی پولدار و به تازگی مجرد شده]شیفته ی ژولی می شود و ماجرای این رابطه ی پرفراز و نشیب، داستان رمان را جلو می برد. رمان کمی قبل از خوشبختی، سرودی امیدبخش است درباره ی این که انسان همیشه مسیری برای ادامه دادن خواهد یافت؛ درباره ی این که زندگی از مرگ قوی تر است و خوشبختی، هنوز در جایی منتظر ماست.
درباره انیس لودیگ
درباره انیس لودیگ
انیس لودیگ، زاده ی 1972، رمان نویس و نویسنده ی فرانسوی است. او به همراه همسر و سه فرزندش در فرانسه زندگی می کند. لودیگ، نویسندگی را از سال 2005 و در خلال اتفاقات ابتلای پسرش به بیماری سرطان خون آغاز کرد. یکی از استادان او، به صورت اتفاقی نوشته هایش را خوانده و بسیار تحت تأثیر قرار می گیرد و به لودیگ پیشنهاد می دهد که نویسندگی را به عنوان حرفه ی اصلی خود برگزیند.
ویژگی های کتاب کمی قبل از خوشبختی
  • برنده ی جایزه ی خانه ی مطبوعات فرانسه سال 2013
نکوداشت های کتاب کمی قبل از خوشبختی

ژرف و شعرگونه.

Figaro

یکی از بهترین نویسندگان فرانسوی جدید.

Le Monde

زیبا و فراموش نشدنی.

Saxo
قسمت هایی از کتاب کمی قبل از خوشبختی

هیچ وقت تسلیم نشو. شاید آن زمان که تسلیم می شوی، دو ثانیه پیش از معجزه باشد.

ژولی توجهی به حرف های مشتری بعدی نکرد. او با اوقات تلخی سعی می کرد ژولی را مورد خطاب قرار دهد که چطور می شود یک نفر نداند میوه و سبزی را باید وزن کرد. زن جوان دیگر اصلا این جور هیاهوها را نمی شنید. یک ساعتی می شد که از تکرار لبخند، سلام، خداحافظ و مرسی خسته شده بود. فقط زمانی این کار را می کرد که می دانست نگاهش می کنند. ماجرای سیب ها دست کم این اجازه را به او داده بود که برای چند دقیقه هم که شده از جایش بلند شده و از بطری آب طعم دارش بنوشد تا شاید طعم تلخ شغلش را برای لحظه ای از یاد ببرد.

از وقتی می شناختمش حال خوبی نداشت. اصلا شاید برای همین دوستش داشتم. او باعث می شد نقش ناجی اش را ایفا کنم.

نظر کاربران در مورد "کتاب کمی قبل از خوشبختی"
7 نظر تا این لحظه ثبت شده است

یک رمان معمولی بحساب میاد. کتاب متن ساده ای داره و بعضا سعی کرده از یکسری شوخی‌ها استفاده بشه که خیلی بامزه نبود بنظرم. تنها نکته مثبت کتاب حس امیدی هست که به خواننده القا میکنه و جملات قشنگی به خصوص در قسمتهای پایانی کتاب میشه پیدا کرد.

1401/11/04 | توسطسید محمدرضا هاشمی
1
|

قدرت امید در سراسر این کتاب حس میشد انسان دوستی،همدلی،عشق بدون چشم داشت در بین شخصیت‌های کتاب عالی بود اینکه انسان‌ها میتوانند در کنار همدیگر زندگی را زیباتر کنند البته اگر بخواهند همدلی‌ها از هم زبانی‌ها خوش‌تر است

1401/07/08 | توسطساناز پاسیار
0
|

تا الان بهترین رمانی است که خواندم. مطمئن باشید ارزشش رو داره.

1400/11/07 | توسطمحدثه - کاربر سایت
3
|

معنای حقیقی زندگیست، اینکه هر اتفاقی که بیفته چه خوب و چه بد زندگی در جریان است....

1400/05/20 | توسطکاربر سایت
2
|

با سلام بر همه عوامل ایران کتاب عزیز خیلی کتاب خوب و زیبایی بود...واقعا حال آدم رو خوب میکنه. حتما بخونید و لذت ببرید.

1399/06/05 | توسطابوالفضل زارع
2
|

نزدیک‌ترین رمان به واقعیت زندگی، تلخی و شیرینی، اتفاقات غیر قابل پیشبینی، و البته مهم‌ترین کلید خوشبختی که زمان هست‌. زمان، دوای هر درده و جواب هر سوالی...

1399/04/01 | توسطیوسف پژنگ
3
|

این کتاب امروز به دستم‌رسید و من نصف اش رو با ذوق و علاقه خوندم ؛ واقعا محشره!

1397/03/22 | توسطای تک پورجبار حلاجی
5
|