مقدمه ای کوتاه، واضح و همگانی بر روان شناسی وجودی/روان درمانی
روشن، دقیق و جذاب.
گرچه رویکرد وجودی به مدت دو دهه در روان پزشکی و روان کاوی اروپایی برجسته ترین رویکرد بود، اما در عمل تا سال ۱۹۶۰ در آمریکا ناشناخته باقی ماند. از آن تاریخ به بعد برخی از ما نگران آن هستیم که مبادا وجودگرایی در برخی محافل به ویژه در نشریات سراسری بیش از حد عامه پسند شود. اما با توجه به گفته ی نیچه آرام شدیم که باور داشت « نخستین هواداران یک جنبش در برابر آن به جدل نخواهند پرداخت » .
با اینکه بسیاری از روان شناسان با نگرش من موافقند اما از واژه هایی مانند « وجود » و « عدم وجود » شکایت دارند و بحث شان بر سر اینست که رویکرد وجودی در روان شناسی به علت آشفتگی و ابهام مایوس کننده است. اما من بر این باورم که بدون استفاده از مفاهیم « وجود » و « عدم وجود » حتی نمی توانیم رایج ترین مکانیسم های روان شناختی خود را درک کنیم. به طور مثال، واژه های سرکوبگری و انتقال را در نظر بگیرید. بحث های رایج درباره ی این واژگان دقیقا بدون اینکه واقعیت روان شناختی یا باورپذیری داشته باشند، در فضا معلقند زیرا ما فاقد ساختار بنیادینی هستیم که آن ها را بر مبنای آن ساختار بنا نهیم.
مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد
من نشر دانژه کتاب رو خریداری کردم و خوندم. ترجمهای که از کتاب شده تاسف برانگیزه و حتی ویراستاری هم افتضاح بود. متاسفم که کتابی به این اهمیت رو افرادی که هیچ دانشی در حوزه مربوطه ندارن ترجمه میکنن. احتمالا گوگل ترنسلیت ترجمه بهتری میداد.