یکی از معدود مواهب زندگی در دوران هایی دلهره انگیز این است که انسان مجبور به آگاه شدن از خویشتن خود می شود. زمانی که معیارها و ارزش های جامعه به هم می ریزد و مخدوش می شود و ما به روشنی نمی دانیم که چه هستیم و چگونه باید باشیم، چنان که ماتیو آرنولد گفته است، به فکر جستجو برای یافتن خود می افتیم.
اما علاوه بر آموزش های فنی و خودشناسی هایی که روانپزشکی مقدور ساخته، چیز دیگری نیز هست که روانشناس را بر آن می دارد تا با استفاده از فکر و تجربیات خود برای سوالات مشکلی که در این کتاب مطرح شده است، پاسخ هایی بیابد و ارائه کند. این چیز دیگر، خردی است که روانپزشک از کمک به کسانی که برای پیروزی بر مشکلات خود کوشیده اند، بدست آورده است. روانپزشک از این مزیت برخوردار است که می تواند در تلاش جدی و شخصی کسانی که برای به دست آوردن جمعیت خاطر به او مراجعه می کنند، آنان را همراهی کند؛ گو این که این مزیت در بیشتر اوقات و موارد خالی از فشار روحی و روانی برای روانپزشک نمی باشد.
درمانگر مفید و کارساز کسی است که بتواند مراجعه کنندگان به خود را در درک و شناخت خودشان کمک کند و آنچه را که مانع می شود تا ارزش ها و هدف هایی را برای خود بیابند و خود را متعهد آن سازند، نشانشان دهد.