یکی از اصیل ترین و تکان دهنده ترین نمایشنامه های نسل کنونی.
رازی محصور در دل معمایی دیگر.
نمایشنامه ای آکنده از عطوفت و مهربانی نسبت به تمام سرگشتگی های آدمی.
استراگون: «مطمئنی که قراره امروز بیاد؟» ولادیمیر: «گفت شنبه میاد... فکر کنم...» استراگون: «ولی کدوم شنبه؟ تازه، از کجا معلوم امروز شنبه است؟ ممکن نیست یکشنبه باشه؟ یا دوشنبه؟ یا جمعه؟» ولادیمیر: «ممکن نیست!» استراگون: «یا سه شنبه؟»
استراگون: «بیا کاری نکنیم. مطمئن تره.» ولادیمیر: «بیا صبر کنیم و ببینیم چی می گه.» استراگون: «کی؟» ولادیمیر: «گودو.» استراگون: «خوب فکریه.»
استراگون: «همیشه چیزی رو پیدا می کنیم که به ما این حس رو منتقل کنه که وجود داریم؟» ولادیمیر: «بله بله، ما جادوگریم.»
نمایشنامه های انتخاب شده در این مطلب، بهترین ها برای ورود به این دنیا هستند
مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد
در اوایل قرن بیستم و در اغلب کشورهای اروپایی، تمایزی میان نمایش های ساده و خیابانی با آثار جدی تر به وجود آمد.
اگرچه شروع «تئاتر ابزورد» اغلب در آثار آوانگارد مربوط به دهه های 1920 و 1930 در نظر گرفته می شود، خاستگاه های آن در حقیقت به مدت ها قبل باز می گردد.
آثار بکت بدون شک در زمره ی تجربی ترین و ژرف ترین آثار در ادبیات غرب قرار می گیرند.
مطالعه ی آثار مدرن به صخره نوردیِ ذهن تشبیه شده است. مدرنیسم به مخاطبی فعال و کنش گر نیاز دارد و خواننده ی اثر برای درک مفهوم آن، باید از ذهن خود کار بکشد.
در انتظار گودو یکی از مشهورترین نمایشنامه های ساموئل بکت، و یکی از اصیل ترین و تکان دهنده ترین نمایشنامه های نسل کنونی است .
چخبره یک انتشارات سیصد صفحه این کتاب رو منتشر کرده بقیه زیر دویست صفحه داستان چیه جدا
چیزای اضافه میچپونن داخلش، مثل مقاله
وقتی مشغول خواندن کتاب هستید جسته و گسیخته یه چیزایی رو متوجه میشین ولی در کل ممکنه سخت باشه مفهوم کلی کتاب رو درک کنید. نقد آخر کتاب آقای رستگار واقعا قشنگ بود و تا حد زیادی لازم بود.
در انتظار گودو ترجمه مرداد عباسپور متاسفانه ترجمه خوبی نبود
در انتظار گودو ترجمه مرداد عباسپور
مزخرفات غربی و نیهیلیسم این تئاتر ابزورد خیلی چرت است
دیوانه نمیدونی نظر نده ، بکت مردم را به ابزورد تشویق نمیکنه یا تبلیغش را نمیکند داره در قالب قلمش توضیحش میده بعد هم شما حق نداری اگر سبکی را دوست نداری بهش بگی چرت ، شاید من رئالیسم جادویی را دوست نداشته باشم ولی قرار نیست وقتی میخوام کتابهای این سبک را نقد میکنم به همه بگم چرت ، بر اساس کیفیت کتاب در سبک خودش قضاوتش میکنم. شاید این سبک عامه پسند نباشد ولی این نمایشنامه در سبک خودش شاهکاره
یک جمله بگو از این شاهکار. فقط یک جمله به درد بخور بگو
کاربر سایت ، جار نزن نفهمیتو .
شما که فرق نهیلیسم و ابزوردیسم و نمیدونید لطفا در موضوعات خارج از درکتون نظر ندهید.
وقتی سطح سوادت در چیزی پایینه. بهتره نظر ندی.
وقتی چیزی فراتر از سطح فهمت باشد، طبیعی است آن را مزخرف بخوانی
اگر نقد اخر کتاب نبود(بیدگل)فقط میگفتم که92000تومان هدر دارم
کتاب در انتظار گودو رو نشر ققنوس هم داره ( البته دوتا کتابه ، اون یکی آخر بازی ست )
من ترجمهی آقای علیزاد رو خوندم که به نظرم خوب بود هر چند احساس کردم یکی دو جا نیاز به پاورقی بود که متأسفانه نداشت .
من ترجمهی آقای علیزاد رو خوندم که به نظرم خوب بود هر چند احساس کردم یکی دو جا نیاز به پاورقی بود که متأسفانه نداشت .
من ترجمهی آقای علیزاد رو خوندم که به نظرم خوب بود هر چند احساس کردم یکی دو جا نیاز به پاورقی بود که متأسفانه نداشت .
یاد اون زمان که کتاب 20 هزارتومن بود، بخیر!
متاسفانه اقای اصغر رستگار چند روز پیش فوت کردن (در ۷۴ سالگی بر اثر ایست قلبی) روحش شاد. من ترجمهی ایشون از برادران کارامازوف و جنایات و مکافات رو میپسندم. روان و شیوا ترجمه شده. دیگه از نسل طلایی ترجمه، کسی جز چند نفر باقی نمانده. بزرگان و کسانی که در عرصه ترجمه استخوان خرد کرده اند از پیش ما میروند
خدا ایشان را رحمت کند ترجمه ایشان از کتاب عیسی و مجموعه ترجمه و تألیف عهد عتیق و جدید بسیار خوب و ارزشمند هست اما ترجمه جنایت و مکافات و برادران کارامازوف فارسی سازی آثار داستایوفسکی هست که علی رغم وفاداری به متن بعلت اضافات و کاربرد بسیار زیاد ضرب المثلهای فارسی و محاوره ای چندان مناسب نیست و ترجمه آقای علیقلیان بهتر هست
نمایشنامهای ابزورد و پوچگرایانه که شاید باب میل هر خوانندهای نباشد اما بدون شک شاهکاری تکرارنشدنی است.
خوشبختانه این اثر به حدی که ترجمههای عالی داره که اگر هرکدوم از ترجمه مرحوم دریابندری، علی اکبر علیزاد یا اصغر رستگار رو بخونن، باز هم لذت میبرند.
یعنی رستگار بهتر از نجف دریابندری ترجمه کرده؟ کسایی که هر دو رو خوندن لطفا راهنمایی کنن
هر دو ترجمههای خوبین ... آقای رستگار یکم انتخاب کلماتش کمدیتر کرده فضارو خصوصا تک گویی لاکی وقتی کلاه رو سرش میگذارن! ولی ترجمهی آقای دریابندی شامل نمایشنامه هایی میشه که دیگران ترجمه نکردن و این برد این کتاب محسوب میشه که مجموعه نمایشنامه کاملی هست و انصافا نمایشنامه« آخر بازی» هم خیلی فوق العاده ست و حتما بخونین. البته فیلم اجرای این نمایشنامه توی گوگل هست و تماشا کنید با بازی فوق العاده عالی !
نمایشنامه « آخر بازی » همون « دست آخر » هست!
حتما رستگار بخون. مقاله آخر کتابش عالیه عالی.
هر دو ترجمههای بسیار خوبی هستند ولی ترجمه آقای نجف دریابندری از نشر کارنامه فقط در انتظار گودو نیست بلکه آثار دیگری از بکت هم در این کتاب موجوده ، اگر از نظر مالی براتون مقدوره پیشنهاد من ترجمهی آقای دریابندری است صرفا چون آثار خوب دیگری از بکت هم در خودش جا داده
ترجمه آقای رستگار عالیه. و اون نقد آخر کتاب چقد زیبا بود
من موندم چطوری بعضیا به این کتابای ساده و ابتدایی میگن بهترین اثر؟ شاید تو زمان خودش بهترین بوده باشه اما در حال حاضر یه کتاب معمولیه. اینقد الکی جو بهترین اثر بودن بهش ندیم.
تشریف ببر ملت عشقتو بخون
شب بخیر !
چرت بودن نظرات امثال تو یک طرف این اعتماد به نفس کاذب و ادعای با شعور بودنتون بیشتر از همه رو مخ هست . ببخشید قربان که سادگی این اثر به مزاج پیچیده دوست شما نخورده . خوشتون نمیاد نیاد. دیگه چرا مدام میایید نظرات گهربارتون رو همه جا صادر میکنید . برید همون جاهایی نظر بدید که باب مزاج متعالیتون هست . وقت ما ساده انگار هارو هم نگیرید .
تو خودت کاراکتر «لاکی »این نمایشنامه ای تو جهان واقعی !
این شخص ، راجع به آثار بزرگ جهان بلاهت خودش رو چندین جا به نمایش گذاشته، گویی عقدهی توجه و دیده شدن رو با چنین رویکرد مضحکانه ای ارضا میکنه! جالبه اینجا به ساده بودن کتاب انتقاد میکنه و برای کتاب برادران کارامازوف که جزو بزرگترین آثار ادبی جهانه ، یا کمدی الهی دانته جفنگیات دیگری نشخوار کرده. لطف کن دست به قلم شو اثری که به نظرت پسندیده و مطلوبه خلق کن جنابه میلاد فراستی.
🌸🌸🌷🌷🌹🌹🌺🌺
من نمیدونم وقتی شما آگاهی لازم را نداری کی مجبورت میکنه نظر بدی
در این نمایشنامه به خوبی معانی انتظار و معنی زندگی روایت میشن. مفهوم انتظار برای رسیدن منجی در سرتاسر نمایشنامه به خوبی بیان میشه و خواننده به خوبی با آن همراه میشه
یک نمایشنامه ابزورد بی نظیر، از بهترین نمایشنامه هایی که میشود خواند.
هردو ترجمه بینظیرن ، ترجمهی جناب رستگار و قادری