مدرنیسم که سلطه ی قابل توجهی در نیمه ی نخست قرن بیستم میلادی داشت، عصر جیمز جویس، ویرجینیا وولف، گرترود استاین، ویلیام فاکنر و سایر نویسندگان برجسته و تأثیرگذاری بود که قصد داشتند انقلاب بزرگی در ادبیات به وجود آورند. نیمه ی نخست سده ی بیستم، دوره ای پرفراز و نشیب با اتفاقات جدیدی چون پیشرفت های تکنولوژی، رویش فرهنگ های توده، جنبش زنان، روانشناسی فرویدی و از همه مهم تر، دو جنگ جهانی خونین و خانمان سوز بود.
مدرنیست ها به دلیل این شرایط عجیب و بی ثبات، احساس کردند که در زمانه ای با تغییراتی لحظه به لحظه زندگی می کنند؛ جای تعجب نداشت که خیلی زود این احساس به وجود آمد که دنیای ادبیات هم به این تغییرات بنیادین و ریشه ای نیازمند است. اِزرا پوند، شاعر و منتقد شهیر آمریکایی با شعار «جدیدش کنید» به میانه ی میدان آمد؛ معنای این حرف او، عوض کردن قواعد و قوانین حاکم بر نوشتن و خواندن آثار ادبی بود. به این ترتیب، طرح های داستانی واضح، منسجم و خطی، راویان دانای کل و زبان های سرراست و بدون پیچیدگی به حاشیه رانده شدند و چندپارگی، نقطه نظرهای چندگانه، جریان سیال ذهن، کنایه های پیچیده و چندوجهی و ابهام در مرکز توجه نویسندگان قرار گرفتند. مدرنیسم به مخاطبی فعال و کنش گر نیاز دارد و خواننده ی اثر برای درک مفهوم آن، باید از ذهن خود کار بکشد. مشاهده ی این که ادبیات، کاری نوین با ذهن و روان آدمی می کند، بسیار جذاب و لذت بخش است.
برای مطالعه و برقرار کردن ارتباط با آثار مدرن، بهتر است که چند نکته را به خاطر داشته باشیم. ابتدا اشاره ی کوتاهی به این نکات می کنیم و در ادامه به شکلی مفصل تر آن ها را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
مطالعه ی این گونه آثار، نیاز به صبر مخاطب دارد و نباید در خواندن آن ها عجله کرد چرا که در رمان های مدرن، این داستان نیست که همه چیز را تشکیل می دهد بلکه بازی های کلامی، ساختار و تأثیر کلی اثر نیز از اهمیت بسیار بالایی برخوردار هستند.
در مواجهه با رمان های مدرن، کنجکاو باشید؛ به این صورت که اگر موضوعی نامفهوم و یا حتی گیج کننده به نظر می رسد، از خودتان بپرسید که چه عاملی باعث شده آن موضوع این گونه به نظر برسد.
خود را وارد بازی و دنیای هر کتاب کنید؛ هر کتابی، قواعد و قوانین مختص به خود را دارد و هر چه بیشتر با این قوانین آشنا شوید، از مطالعه ی آن اثر نیز لذت بیشتری نصیبتان خواهد شد.
روی یک بخش خاص، بیش از اندازه تمرکز نکنید؛ وقتی با قسمت هایی پیچیده مانند بخش «گله ی گاو خورشید» از کتاب «اولیس جویس: عصارهی داستانی» نوشته ی جیمز جویس رو به رو می شوید، تمام تلاشتان را بکنید که در ضمن به خاطر داشتن مفهوم آن بخش، در داستان به پیش بروید تا درنهایت خودِ قصه مفهوم بخش مورد نظر را برایتان آشکار سازد.
از مطالعه ی دوباره آثار غافل نشوید؛ جیمز جویس در جمله ای معروف می گوید:
درخواست من از مخاطبم این است که او باید کل زندگی خود را به خواندن آثار من اختصاص دهد.
بدیهی است چنین خواسته ای، اغراق آمیز است اما تعهد به آثار ادبی، به خصوص رمان های مدرن، در ارتباط برقرار کردن با آن ها بسیار کمک کننده است.
در این بخش سعی خواهیم کرد تا با ارائه ی معرفی کوتاهی از برترین رمان های مدرن در ادبیات جهان، بیشتر با این آثار ارزشمند و پیشگامانه آشنا شویم و پس از آن به بررسی مفصل تر نکات مهم و تأثیرگذار در خواندن این دسته از آثار خواهیم پرداخت.
کتاب دل تاریکی اثر جوزف کنراد
عاقبت هم، خورشید در فرود قوسی و نامحسوسش پایین افتاد و چنان که گویی ناگهان در کار رفتن باشد و دست تیرگی خیمه گستر بر جمع آدمیان به هلاکش انداخته باشد، از سفیدی تابناک به سرخی تند، بی هیچ اشعه و گرمایی، تغییر یافت.
رمان «دل تاریکی»، یکی از اولین نمونه های استفاده از ابهام های زبانی و سردرگمی است به امپریالیسمی فاسد می پردازد که قصد دارد فرهنگی «متمدنانه» را در جامعه جا بیندازد. داستان این رمان، ساختار روایی تو در تو و چندلایه ای دارد و دربردارنده ی یکی از اسرارآمیزترین زبان های استفاده شده در آثار ادبی است. هر چه مارلو، شخصیت اصلی داستان، به هدف خود یعنی ملاقات با بازرگانی مرموز به نام کورتز نزدیک تر می شود، اتفاقات و محیط پیرامون او نیز، شکل سوررئال تری به خود می گیرند. رمان های «لرد جیم»، «مامور سری» و «نوسترومو» از دیگر آثار برتر این نویسنده هستند.
کتاب «اولیس جویس: عصاره ی داستانی» اثر جیمز جویس
درد، هنوز درد عشق نبود، که قلبش را به تپش می انداخت. بعد از مرگش در یک رویا به سراغش آمده بود، آهسته، بدن پوسیده اش در میان کفن گل و گشاد قهوه ای اش بویی از موم و چوب اقاقیا پخش می کرد، نفسش، که بر روی او خم شده بود، خاموش، سرزنش گر، با اندکی بوی خاکستر خیس.
داستان رمان اولیس، در اصل قصه ای ساده درباره ی جوانی دلسرد و ناامید و زن و شوهری است که عشقی در میانشان وجود ندارد. درست است که داستان اولیس مدام بین زمان های حال و گذشته و ذهن شخصیت های مختلف در گذار بوده و ساختار و ارجاعات ادبی، فلسفی و تاریخی آن، این حس را در مخاطب به وجود می آورد که این رمان از او باهوش تر است، اما با این وجود، نمی توان به سادگی از کنار نثر جذاب، سرگرم کننده، رک و فوق العاده تأثیرگذار آن عبور کرد. زمانی که خواندن این کتاب را به اتمام می رسانید، شخصیت های اصلی آن را به مدد جریان سیال ذهن خیره کننده ی جویس، بهتر از صمیمی ترین دوستانتان خواهید شناخت و با ساختار روایی عجیب و منحصر به فردی آشنا خواهید شد. رمان «چهره مرد هنرمند در جوانی» نیز یکی دیگر از آثار برتر این نویسنده ی برجسته ی ایرلندی است.
کتاب «به سوی فانوس دریایی» اثر ویرجینیا وولف
خانم رمزی حیفش می آمد که آن ها آن قدر زود سراغ نزاع و اختلاف و تفاوت آراء و تعصب های تنیده در تار و پود هستی بروند. بچه هایش بسیار خرده گیر بودند. به این اراجیف می پرداختند. خانم رمزی که دست جیمز را در دست گرفته بود، از اتاق غذاخوری بیرون رفت، آخر جیمز با دیگران نمی رفت. ابداع تفاوت ها، وقتی که خدا خودش می داند مردم بی آن هم به قدر کافی متفاوت بودند، در نظر خانم رمزی بسیار مهمل می نمود.
این اثر، رمانی درباره ی زمان، ادراک، زیبایی شناسی، قوانین جنسیتی و مرگ است و شخصیت های به یاد ماندنی و عجیبی همچون مردی به ظاهر باجذبه اما درمانده به نام آقای رمزی و همسر ساکت اما قدرتمندش در آن به مخاطب معرفی می شوند. «به سوی فانوس دریایی»، رمانی شاعرانه، ابهام برانگیز و شکوه کننده است که آثار اندکی توانسته اند از نظر ابداعات ساختاری و زیبایی نثر با آن رقابت کنند. «خانم دلوی» و «اتاقی از آن خود» از جمله ی ماندگارترین آثار ویرجینیا وولف به حساب می آیند.
کتاب «گور به گور» اثر ویلیام فاکنر
خونه ی ما یک کمی توی سرازیری تپه است، همیشه توی هشتی، باد ملایمی رو به بالا می آد. اگه یک پر مرغ،، دم در بندازی، می ره بالا می گیره به سقف، کجکی برمی گرده تا می رسه به بادِ رو به پایینِ در پشتی: صداها هم همین جور. وارد هشتی که شدی انگار دارند توی هوای دور و بر سرت، حرف می زنند.
در داستان این رمان، پانزده کاراکتر مختلف به مادری قدرتمند که لحظات پایانی عمرش را می گذراند، فکر می کنند. فاکنر در این کتاب به هیچ وجه از زبانی سخت و غیر قابل فهم استفاده نمی کند اما تغییرات مکرر نقطه نظرهای روایی، ممکن است برای برخی به همان اندازه چالش برانگیز باشد. هنگام مطالعه ی این کتاب، به ویژگی های عجیب و منحصر به فرد هر شخصیت و چگونگی سازماندهی نقطه نظر های متفاوت هر یک از آن ها، توجه ویژه ای داشته باشید. رمان های «خشم و هیاهو»، «ابشالوم، ابشالوم!» و «روشنائی ماه اوت» از جمله ی ارزشمندترین رمان های فاکنر هستند.
کتاب «در انتظار گودو» اثر ساموئل بکت
-خب، بریم؟
-آره، بیا بریم.
(آن ها بدون حرکت می ایستند.)
این مکالمه ی کوتاه می تواند به عنوان خلاصه ی نمایشنامه ی تراژیکمدی و جاودان ساموئل بکت، «در انتظار گودو» تلقی شود. دو شخصیت با نام های استراگون و ولادیمیر منتظر شخصی به نام گودو هستند. این دو با هم صحبت می کنند، کلاه هایشان را عوض می کنند و با کاراکترهای عجیب دیگری آشنا می شوند. این نمایشنامه ی ابزورد، نمود تمامی ویژگی های مدرنیسم است. جمله ای درخشان درباره ی این اثر وجود دارد که بیان می کند:
در این نمایشنامه، هیچ اتفاقی نمی افتد اما دو بار.
برای اشاره به سایر آثار ارزشمند ساموئل بکت، می توان از رمان های «مرفی»، «مرسیه و کامیه»، «ننامیدنی»، «مالوی»، «مالون می میرد»، «وات»، نمایشنامه ی «آخر بازی» و کتاب «مجموعه آثار نمایشی بکت» نام برد.
نکاتی برای مطالعه ی ادبیات مدرن:
جنبش ادبی مدرنیسم، واقع گرایی را به حاشیه راند و به جای آن، ادراک های احساسی و جریان سیال ذهن را در مرکز توجه قرار داد؛ چرا که دیگر ممکن نبود زندگی پس از جنگ جهانی اول را از طریق ساختارهای سنتی گذشتگان به تصویر کشید. نتیجه ی این تغییر، شکل گیری سبکی از نگارش بود که ذهن مخاطبین را به چالش می کشید و حتی گاهی اوقات آن ها را سردرگم می ساخت. این چالش و سردرگمی، در واقع اصلی ترین ویژگی ادبیات مدرن است و آثاری که در این دسته طبقه بندی می شوند، تعامل بیشتری را نسبت به سایر رمان ها از مخاطب می طلبند. درک کامل و مطلوب یک اثر مدرن، نیازمند تعهد، صبر و توجه است؛ اما اگر مخاطبی بتواند این کار را انجام دهد، شیوه و سبکی کاملاً جدید و متفاوت با هر چیز دیگری که قبلاً وجود داشته را کشف خواهد کرد. در این جا به مهم ترین نکات کاربردی در هنگام مطالعه ی آثار مدرن اشاره می کنیم.
به هیچ وجه، عجله نکنید.
زبان در مدرنیسم از جایگاه بسیار ویژه ای برخوردار است؛ از این رو، مطالعه ی عجولانه یا از قلم انداختن بخش هایی از این آثار، تجربه ی خواندن آن ها را کاملاً خراب خواهد کرد. هنگام مطالعه ی آثار مدرن، برای خودتان چای بریزید، در جایی راحت بنشینید و مطمئن شوید که چیزی حواستان را پرت نخواهد کرد.
به این توجه داشته باشید که دنبال کردن داستان، اولین اولویت شما نیست.
در واقع خیلی اوقات دنبال کردن داستان آثار مدرن، کار سخت و چالش برانگیزی است. همان طور که پیشتر هم گفته شد، مدرنیسم بر پایه ی زبان و انتقال تجارب احساسی و زنجیره ی افکار استوار است. سعی کنید که با جریان اثر همراه شوید و بدون مقاومت، ذهنتان را به هر مقصدی که کتاب تعیین می کند، پرواز دهید. بعداً می توانید وقت بیشتری برای طرح داستانی و شخصیت ها بگذارید.
به خواندن ادامه دهید.
اجازه ندهید که جزئیات گیج کننده مانع پیشروی مطالعه ی شما شود. اگر بخواهید با هر سوال و سردرگمی ایجاد شده از خواندن دست بکشید، «جریان مطالعه» شما مسدود خواهد شد که اتفاق خوبی نیست. بهتر است به خواندن ادامه دهید تا به تدریج مفاهیم گنگ و نامعلوم، دوباره معنای خود را به دست آورند.
دوباره بخوانید.
به خود اندکی زمان دهید و بگذارید که سیل خروشان واژگان آثار مدرن، اندکی آرام گیرند و ته نشین شوند. به ساختار و زبان اثر فکر کنید و اجازه دهید چند روزی در ذهنتان بچرخند. اما پس از گذشت چند روز دوباره به سراغ آن بروید. شما در این زمان، بینشی کلی نسبت به اتفاقات داستان پیدا کرده اید و می توانید با خیال راحت تری به جزئیات دقت کنید. به چگونگی به تصویر کشیده شدن رویدادها، کسی که صحبت می کند، چگونگی توصیفات شخصیت ها از احساسات و عواطفشان و عواملی چون مکان و زمان توجه کنید و از تأثیری که کتاب بر شما به عنوان یک مخاطب می گذارد، غافل نشوید.
تحلیل کنید.
نمی توان با خواندن طوطی وار آثار مدرن، به شکلی کامل با آن ها ارتباط برقرار کرد؛ از همین رو، این نکته بسیار حائز اهمیت است که مخاطب به پانوشت ها توجه داشته باشد، متن را در ذهن خود به بخش های کوچکتری تبدیل کند و خود به دنبال بیرون کشیدن معنی و مفهوم به ظاهر پنهان شده ی اثر باشد. یکی از نکات مثبت خواندن آثار مدرن، افزایش چشمگیر قدرت تحلیل و واکاوی ذهن مخاطبین است.