هیچ کس به اندازه ی ویلیام فاکنر، از قلب و روح خود در نوشته هایش مایه نگذاشته است.
شاهکاری به یاد ماندنی.
انتخاب شده به عنوان یکی از بهترین رمان های قرن بیستم.
پاروها آفتاب را در برق های فاصله دار می گرفتند، بوی تاریک و روشن یاس دیواری، تاریکی نجواگر تابستان و ماه اوت درخت ها روی دیوار خم شده بودند... به نظر می رسید که در این هوا حتی صدا هم درمی ماند، انگار که هوا آنقدر صدا حمل کرده بود که خسته شده بود. ما در برگ های خشک که با دم زدن آهسته انتظار ما نجوا می کردند و تنفس آهسته خاک و ماه اکتبر بدون باد، می نشستیم. رشته های ظریف، چون حرکت خواب آهسته می جنبند.
هیچ نبردی فتح نمی شود. میدان نبرد تنها ابلهی و نومیدی بشر را به رخش می کشاند و پیروزی، خیال باطل فیلسوف ها و احمق هاست.
همیشه کسانی که در هیچ کاری موفق نشده اند، می خواهند به آدم راه کار یاد بدهند.
کتاب «گور به گور» از همان زمان تا کنون، به عنوان یک اثر کلاسیک آمریکایی در نظر گرفته شده، و مخاطبین زیادی را مسحور کرده و به چالش کشیده است.
تأثیرگذاری داستان «خشم و هیاهو» به اندازه ای بود که این رمان پس از مدتی نام خود را به عنوان یکی از برترین آثار «برجسته در «ادبیات آمریکا» مطرح کرد.
روایتگری که اطلاعات را به شکل کامل برملا نمی کند، به مخاطبین دروغ می گوید و آن ها را گمراه می کند
در این مطلب به شکل مختصر با برخی از برترین نویسندگان در «ادبیات آمریکا» آشنا می شویم
نگارش به سبک «جریان سیال ذهن» این امکان را برای مخاطبین فراهم می آورد که افکار درونی شخصیت ها را «بشنوند»
داستان های «فاکنر» مانند محاکمه ای در دادگاه است که به تدریج پیش می رود و مخاطب را در مقام قاضی قرار می دهد
مطالعه ی آثار مدرن به صخره نوردیِ ذهن تشبیه شده است. مدرنیسم به مخاطبی فعال و کنش گر نیاز دارد و خواننده ی اثر برای درک مفهوم آن، باید از ذهن خود کار بکشد.
آقای صالح حسینی چرا اینقدر سخت ترجمه کرده؟ یجایی اوایل کناب بجای اینکه بنویسه از دوباره نوشته از سر نو . که چی بشه ؟ این چه وضع ترجمه کردنه؟
شما سواد کمت و لغت بلد نبودنت رو گردن مترجم مملکت ننداز آقای صالح حسینی جز بهترین مترجمین ایرانه
آقای نوبادی کمتر حرف بزن. سکوت پیشه کن آفرین.
کتاب الان دستمه ولی انقد بد گفتین که🫤
کلا نثر فاکنر سخته. طبیعیه که ترجمش هم سخت خواهد بود. مخصوصا در خشم و هیاهو که فصل اولش از زبان یک دختر عقب افتاده ذهنی روایت میشه. علت درهم برهم بودن داستان اینه.
بطور کلی حرف شما درسته و دلیل درهم بودن فصل اول و دوم همینه... در واقع نویسنده تعمداً این کار رو کرده... فقط این نکته رو بگم که راوی فصل اول دختر نیست و پسره
کلا نثر فاکنر سخته. مخصوصا در خشم و هیاهو که فصل اولش از زبان یک دختر عقب افتاده ذهنی روایت میشه. علت درهم برهم بودن داستان اینه.
امیدوارم خداوند عمر طولانی به صالح حسینی عطا فرماید و همزمان رزق و روزی ایشان را در جایی غیر از ترجمه فارسی قرار دهد تا چنین کمر به هلاکت کتابها نبندد.
فاکنر خیلی متفاوت مینویسه و ارتباط گرغتن باهاش خیلی سخته
صادقانه بگم: حتی نفهمیدم که چیو نفهمیدم:)))
به هیچ وجه سمت ترجمه مرضیه خسروی نرید،متن کتاب خودش سخت خوانه ولی ترجمه چند برابرش کرده... شعله ور بهتره
شلخته ، درهم و برهم و به دور از خط داستانی پیش رونده. به نظر میرسه داری تکه پاره هایی از یادداشتهای خانواده کامپسون رو میخونی نه یه داستان کامل. خودم شخصا از خشم و هیاهو خوشم نمیاد و این رمان رو دوست نداشتم.
بشدت کتاب خوبی بود و جاشو تو قلبم پیدا کرد بار اول از کتاب چیزی نفهمیدم و تا ۲۰۰ صفحه حتی شخصبتها روگم میکردم تا اینکه شروع کردم به نوشتن و رابطه سخصیتها و اون موقع برگشتم و دوباره از اول کتاب خوندم وعااالی بود😍😍😍
آخی ! اینقدر خودت را عذاب دادی که چه؟
منم همین کار را همیشه با همهی کتابها انجام میدم. 👽✌🏼 یادداشتبرداری خیلی مفیده.
نثر فاکنر واقعا خرچنگ قورباغه است. یک نفر به من بگه منظور فاکنر از این جمله چیه؟ هرکس بگه جایزه داره: "پاروها آفتاب را در برقهای فاصله دار میگرفتند" منظورش چیه؟ این جمله چه معنی میده؟
روی سطح دریا نور خورشید گاهی به صورت رگه ای که از هم فاصله دارن پخش میشه و پاروها آب رو بر هم میزنن یا به عبارتی الگوشون رو خراب میکنن
خب به جای این مینوشت" پاروها، تلالو افتاب بر روی رودخانه را در اغوش میگرفتند."
این مال بخش کوئنتین است. بخش دوم کتاب. 👽😎👁️ ترجمهی محمد ثقفی بسیار عالی بود.
شما برو هری پاترت رو بخون😂
خشم و ههایو رمانی است تقریبا مزخرف که گنده اش کرده اند.
او نمیدانست چه کند. تنها میزفت.
بیچازه تنها زفت؟ کسی زا نداشت؟
با مسخره کردن تایپ دیگران چی نسیبت میشه کاربرسایت ابله؟ حالا دستش رو کیبور لرز داشته حالا بیا و به این ابله ثابت کن
نصیب* البته با کامنت شما موافقم، مسخره کردن کار درستی نیست
خشم و هاهایو
عالی. خیلی جالبه . شاهکاری بزرگ و کلفت از فاک نر
خوشحالم که از این شاهکار خوشتون اومده
نگفتید این شاهکار زه چه چیزی را در ذهنتان تداعی کرد
ولی فامیلی جناب ویلیام انگار داره به آدم فحش میده!
می خوام به زبان فاکنر کتاب رو توصیف کنم: نفهمیدم. ولی جالب بود. زیاد جالب نبود. بیشتر عجیب بود. خیلی سخت و عجیب بود. نفهمیدم چرا عجیب و قشنگ بود. باید بخوابم. چرا عجیب نیست؟ باید بیدار شوم. برو. نه بیا. بشین. ههه. انسان نباید بترسد. مرگ تاریگ است. کجا رفت. ههه
بیشتر شبیه نثر سلین نوشتی اینو . نوشتههای فاکنر بیمزهتر و گنگتر از اینهاست.
نثر سلین صدبرابر بهتر است. نثر سلین یک نثر وحشی درنده تیز و تند است که خواننده را میبلعد. ملی نثر فاکنر گنگ بی سروته به هم ریخته است.
انواع نثر ها: تالستوی: پر جزعیات واقع گرایانه پر قدرت قویترین نثری که تا به حال یک انسان نوشته است - همینگوی: واقع بین بدون اضافات سلیس شسته رفته بدون کلمات احساسی خلاصه و کوتاه - فاکنر: مبهم گنگ ...- ویرجینا ولف: شدیدا احساسی شاعرانه مبعم جمله بندی طولانی- پروست :طولانی جملات طویل توصیفات سنگین و بی حدواندازه- سلین: وحشی تیز طلبکارانه عامیانه- فلوبر: دقیق در حد جرئیات جزئی نگر افراطی-
داستانی سخت و بی هیجان که اتفاقات عادی روزمره یه خانواده رو نوشته راست میگن خوب به چه درد میخوره. وقت تلف کردنه
فصل اول را الان خوندم چیز زیادی دستگیرم نشد جز اینکه فکر میکنم این کتاب در قالب یک دیالوگ است و پیچیده است بخاطر اینکه شخصیتهای زیادی توی کتاب اسم برده شده بدون اینکه این شخصیتها را معرفی کنه دقیقا یک بار باید خوند تا یک فضای کلی از داستان را بفهمید بعد بار دوم بخونید تا با شخصیتها اسنابشید بار سوم بخونید تا بفهمید که نویسنده چی میگه ولی وقتی فهمیدید نویسنده چی میگه میبینید که چیز آموزنده ای ندارد در کل کتاب جذابی نیست
ترجمه صالح حسینی گرچه پیچیده که به اصل متن فاکنر برمیگردد ولی در عین حال خودمانی و دلنشینه و پر از اصطلاحات محاوره ای جالبه که تا به حال املای آن را ندیده بودیم .
یه کتاب مزخرف با ترجمه افتضاح صالح حسینی