اصطلاح «جریان سیال ذهن» اولین بار توسط فیلسوف و روانشناس آمریکایی «ویلیام جیمز» در کتابی به نام «اصول روانشناسی مورد استفاده قرار گرفت و هدفش، اشاره و به تصویر کشیدن جریان افکار، احساسات و خاطراتی بود که در مغز انسان ها وجود داشته است.
بسیاری از نویسندگان در اواسط قرن بیستم باور پیدا کردند که می توانند به جای «گفتن» از این موضوع، جریان سیال ذهن را در آثار خود به مخاطبین «نشان» دهند و از این طریق به واقعیت ذهنی انسان ها نزدیک تر شوند. فهرست پیش رو، دربردارنده ی برترین آثار داستانی است که در روایت خود، به بهترین شکل از این سبک نگارش بهره می برند.
در ادامهی این مطلب، بخش هایی یکسان از ترجمه های مختلف کتاب «گور به گور» اثر «ویلیام فاکنر» را با هم می خوانیم.
در این مطلب، بخش هایی یکسان از ترجمه های مختلف کتاب «بیگانه» اثر «آلبر کامو» را با هم مرور می کنیم.
مخاطبینِ علاقهمند به تِم های قدرت، بروکراسی، و مفهوم «دیوانه در مقابل عاقل»، از این داستان ماندگار بسیار لذت خواهند برد.
این رمان را می توان داستان و افکار مردی در نظر گرفت که در سرنوشتی عاری از آرامش، سرگردان است—کاوشی تاریک و «نِهیلیستی» در سرشت انسان و رنج زندگی روزمره.
کتاب «گور به گور» از همان زمان تا کنون، به عنوان یک اثر کلاسیک آمریکایی در نظر گرفته شده، و مخاطبین زیادی را مسحور کرده و به چالش کشیده است.