رمانی بسیار مهم از نظر سیاسی و روانشناسانه در ادبیات مدرن.
تصویری مسحورکننده از ضعف بشر در مواجهه با حرص و فساد.
داستانی بسیار هیجان انگیز درباره ی عشق، انقلاب و سیاست.
دو جوان در لوکا با هم ملاقات کرده بودند. بعد از آن ملاقات چارلز گولد به دیدن هیچ معدنی نرفت، البته یک بار با یک درشکه، همراه با زنش، به دیدن مراکز استخراج سنگ مرمر رفتند، جایی که کار در آن تا حدی شبیه کار در معادن بود، چون در این مراکز نیز ماده ی خام ارزشمند از دل زمین بیرون کشیده می شد. چارلز گولد با کلام و سخن در قلب خود را به روی او نگشود؛ بلکه صرفا عمل کرد و اندیشید و این شیوه ی راستین صداقت و راستی است.
او از هر نظر نابود شده بود، اما انسانی که شوری در سر دارد، در زندگی شکست نمی خورد.
اقدام کردن، تسلی بخش است چرا که دشمن فکر و دوست توهم های گول زننده است. ما تنها با اقدام کردن به انجام کاری، حس می کنیم که کنترل سرنوشتمان را به دست داریم.
با این مطلب همراه شوید تا درباره ی این نویسنده ی لهستانی-بریتانیایی برجستهاطلاعات بیشتری به دست آوریم.
به هر طرف نگاه کنید، با داستان ها روبه رو می شوید. از گذشته های خیلی دور که اجداد ما دور آتش می نشستند و داستان تعریف می کردند تا به امروز که شبکه های تلویزیونی، سریال های محبوبی تولید می کنند
این دسته از کتاب ها، ضربان قلب مخاطب را به بازی می گیرند و هیجان و احساس ورود به دنیایی جدید را برای او به ارمغان می آورند.
می توان گفت که هدف اصلی این ژانر، «زندگی بخشیدن به تاریخ» از طریق ساختن داستان هایی درباره ی گذشته یا یک دوره ی تاریخی خاص است.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
کیفیت چاپ و طراحی جلدش رو دوست داشتم، داستانش یخ زده بود، البته نخوندم، فقط چند صفحه اولش.... ولی حسابی سرد بود. دادمش به دوستم 😋 فکر کنم خوشش بیاد. بخصوص اسمهای سخت شخصیتها و توصیفات پیچیده مکانها در ابتدای داستان برام آزار دهنده و صقیل بود.
اثر زیبایی بود. ترجمه و کیفیت چاپ خوبی هم داشت. در کل خوشمان آمد👌 ممنون از ایران کتاب
کنراد رو جزء سه غول برتر ابتدای قرن قلمداد کردن، اما به نظرم خوانندهی امروزی چندان دل و دماغی برای خوندن رمانهای کشدار کنراد نداره.شاید داستانهای کوتاهش قابل تحملتر باشه...در مورد لرد جیم هم این اثر رو نیمه کاره رها کردم
بسیار عالی نوشته شده بود شخصیتها بسیار واقعی و ملموس بودند و داستان گیرایی بالایی دارد.
تا صحفه 154 خوندم ولش کردم علتش هم واقعا نمیدونم خواندنش مثه خوردن غذای بی ادویه است 😶