«نه ژلوفن، نه کدئین. هیچ چی. بدنم به دارو حساسیت دارد.»
منچستر یونایتد یک گل از چلسی جلو افتاده. پوربخش لم داده روی راحتی راه راه زرد و مشکی آژانس. نمی شود گفت راه راه، چون روی تکیه گاهش رنگﻫﺎ مثل شعاع آفتاب از هم فاصله می گیرند و کش می آیند. طوری که به نظر می رسد وسط راحتی مرکز یک خورشیدست و راﻩراهﻫﺎی یکی در میان هم که مثل گل برگﻫﺎی آفتاب گردان احاطهﺍش کردهﺍند، تلالو آفتاب اند. نزدیک کفشﻫﺎی چرمی پوربخش روی آن یکی راحتی نشستهﺍم و به صفحهی نه چندان بزرگ تلویزیون سیﺁرتی نگاه می کنم. هرچند حواسم آن قدرها به بازی نیست. هیچ وقت علاقه ای به فوتبال نداشتم. اما این جا توی آژانس غیر از تماشای فوتبال یا خواندن کتاب و روزنامه، آن هم در وقت هایی که سرویس ندارم، کار دیگری نمی شود کرد.