کتاب "ولگردی با قصد قبلی" نوشته "میوریل اسپارک" از موفق ترین کارهای این نویسنده اسکاتلندی است.در این کتاب اسپارک از دختری به نام فلور تالبوت صحبت میکند که در انجمنی برای امرار معاش و گذران زندگی،نزد مردی استخدام میشود.به مرور و با گذشت زمان او متوجه میشود که این مرد که بارون سرکوئنتین نام دارد،قصد نوشتن کتابی را دارد که در آن کتاب،ده نفر از ثروتمندان و اشراف زادگان زندگی نامه خود را تعریف میکنند.اما او به شکلی دیگر ازین فرصت شغلی بهره میگیرد و از زندگینامه ها برای نوشتن کتاب خود استفاده میکند.اما فلور به بارون مشکوک است...
طنز زیرنویسی، نثر منعطف و شخصیت های خود ویرانگر و زنان مبارزه جو، از جمله خصلت های داستان های "اسپارک" است.
همیشه خدا عشق کتاب بودم. هر چه صورت حساب نگه داشته ام، برای کتاب است. مثلا به عوض قرض سنگینم به یک کتابفروش، ناچار شدم کتاب نایابی را به کتابفروش دیگری بفروشم. دلیل علاقه من به یک کتاب، نایاب بودن نبود. بله، من کتاب باز نبوده و نیستم. محتوای کتاب، آن چیزی است که ضربان قلب مرا تند می کند. چند بار هم کتابخانه عمومی را امتحان کردم ولی در حقیقت اصل برنامه من در کتابفروشی هاست. بگذارید اعتراف کنم، عطش داشتن مجموعه اشعار آرتور کلاف یا کلیات جدید چاوسر بود که پایم را سست می کرد و مجبورم می کرد پشت میز مذاکره با کتابفروش بنشینم و آخرش هم برگه صورت حساب را امضا کنم...
زندگی ضیافتی است بالکل غیر رسمی که برای تقدم و تاخر هیچ قاعده ای ندارد و خبری از دعوت و مهمان نوازی در آن نیست .
کم پیش می آید که برای پروراندن درست موضوع حاجت به زیاده گویی باشد . هر چند گاهی موضوعی حقیر بیان نمی شود مگر با کلمات بسیار.
این دسته از کتاب ها، ضربان قلب مخاطب را به بازی می گیرند و هیجان و احساس ورود به دنیایی جدید را برای او به ارمغان می آورند.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند