بخشی از کتاب: برخلاف خواست خودم و خانم معلم، مدرسه رفتن من بیشتر از یک ماه طول نکشید و پیش از آنکه بشود مرا واقعا دانش آموز دانست از مدرسه بیرون آمدم...در صبح یکی از روزهای فوریه، در حالی که خانم معلم مرا به پای تخته سیاه برده بود و میخواست نوشتن یادم بدهد، پدرم به باور این که مالک من است و با نگاه رعب آور یک شاهین گرسنه رسید...گفت: آمده ام پسرم را ببرم. برای نگهداری گوسفندهایم لازمش دارم...
این کتاب در واقع زندگینامه خودنوشت گاوینو لدا هست. این کتاب درباره روایت نویسنده ای معروف هست که علیرغم میلش و به خاطر مخالفتهای پدرش تا 30 سالگی نتونست خواندن و نوشتن یاد بگیره اما در نهایت در مقابل خودخواهیهای پدرش ایستادگی میکنه و به خواسته اش میرسه. روایت داستان اول شخص و از زبان گاوینو هست که با نثری ساده به روایت دوران کودکی و جوانی اش میپردازه. ترجمه مهدی سحابی بسیار عالی هست و خواننده احساس نمیکند که اثری ترجمه شده را میخواند .