و آخرین روز تابستان، آن ها بیشتر از همه با هم بازی کردند... چون افرا دختر بزرگی شده بود، از دوشنبه باید به مدرسه می رفت. بید هم دختر بزرگی بود... اما فعلا باید در خانه می ماند. بدون افرا، خانه مثل قبل نبود. وقتی افرا به خانه برگشت مدام درباره ی مدرسه اش حرف می زد و...