1. خانه
  2. /
  3. کتاب حالا وقت دویدن است

کتاب حالا وقت دویدن است

2 ناشر این کتاب را منتشر کرده‌اند
4.1 از 1 رأی

کتاب حالا وقت دویدن است

Now Is the Time for Running
انتشارات: نشر چشمه
٪15
25000
21250
3.7 از 1 رأی

کتاب زمانی برای دویدن

Now Is the Time for Running
انتشارات: پرتقال
٪15
249000
211650
معرفی کتاب حالا وقت دویدن است
کتاب حالا وقت دویدن است، رمانی نوشته ی مایکل ویلیامز است که نخستین بار در سال 2011 به چاپ رسید. دئو و دوستانش، در جاده ی پایین خانه هایشان، در زمین های خاکی زیمباوه فوتبال بازی می کنند و برادر دئو یعنی اینوسنت نیز آن ها را تشویق می کند. امروز هم مثل همه ی روزهای دیگر است... تا این که سربازان از راه می رسند و دئو و اینوسنت مجبور می شوند برای نجات جانشان بگریزند. آن ها از ویرانه های روستایشان به امید رسیدن به بهشتی امن در دوردست ها فرار می کنند. این دو برادر در طول مسیر، با تبعیض و فقری رو به رو می شوند که همه جا در انتظار پناهجویان است و به نظر می رسد که تنها شانس آن ها برای ادامه، مهربانی افرادی باشد که ملاقات می کنند. اما پس از وقوع اتفاقی تراژیک، عشق دئو به فوتبال اکنون تنها چیزی است که برای او باقی مانده است. آیا دئو می تواند از تنها چیزی که برایش باقی مانده برای یافتن دوباره ی امید استفاده کند؟
درباره مایکل ویلیامز
درباره مایکل ویلیامز
مایکل ویلیامز، زاده ی 23 اکتبر 1962، نویسنده ای آفریقایی است. او مدیر مجموعه ی اپرای شهر کیپ تاون در آفریقای جنوبی است. ویلیامز در زمان تحصیل در دانشگاه کیپ تاون به نوشتن نمایش های رادویی روی آورد و اولین رمان خود را نیز در بیست و پنج سالگی به انتشار رساند. او با استفاده از داستان های قومیتی و اساطیر آفریقا برای مخاطبین نوجوان و جوان اپرا می نویسد.
ویژگی های کتاب حالا وقت دویدن است
  • برنده جایزه UKLA
نکوداشت های کتاب حالا وقت دویدن است

سفری دگرگون کننده که تا مدت ها پس از آخرین صفحه با مخاطبین همراه خواهد بود.

Goodreads

مسحورکننده و مرتبط با زمانه.

Barnes & Noble

گیرا، پرتعلیق و عمیقا مشفقانه.

Kirkus Reviews
قسمت هایی از کتاب حالا وقت دویدن است

در میان روستایی ایستاده ام که انگار نه انگار روزی در آن زندگی می کرده ام. دیگر چیزی از روستاها باقی نمانده. دیگر از بچه هایی که مقابل در خانه ها بازی می کردند، اثری نیست. دیگر از اجاق های غذا اثری نیست. دیگر از خنده ها اثری نیست. از قصه های بابابزرگ اثری نمانده. از آغوش مامانم اثری نمانده. او را روی خاک پیدا می کنم. آمای با صورت روی زمین دراز کشیده. دست هایش طوری رو به جلو کشیده شده که انگار می خواسته چیزی را چنگ بزند. پشتش با لخته های خون پوشیده شده. او را با احتیاط برمی گردانم و سرش را بالا می آورم. اسم مرا صدا نمی زند. به من نگاه نمی کند. دیگر هرگز صدایم نخواهد کرد؛ دیگر هرگز مرا نمی بیند؛ آمای مرده.

در این لحظه، تمام چیزی هستم که می خواهم باشم؛ از بند نگرانی و ترس رها شده ام و نمی توانم به جز این لحظه به چیز دیگری فکر کنم.

نظر کاربران در مورد "کتاب حالا وقت دویدن است"
2 نظر تا این لحظه ثبت شده است

درسته که بخشی از کتاب سرگذشت نوجوانی نویسنده هست اما در واقع برای بزرگسالان هست و درضمن سرگذشتنامه واقعی هست و نه رمان

1403/03/26 | توسطآراد
0
|

این کتاب وسعت غم و اندوه انگار میتونه به تنهایی معنا کنه ظلم و قساوت به بهترین شکل به نمایش بزاره نویسنده جزء جزء وجود خواننده رو درگیر خودش میکنه واقعا نمیشه با کلمات زیبایی کتاب رو توصیف کرد

1401/11/06 | توسطزهره دیباوند
0
|