مانند همیشه، بسیار خنده دار؛ شاید برترین عنوان در مجموعه ی «شاهزاده سیاه پوش».
فوق العاده سرگرم کننده.
داستانی لذت بخش.
شاهزاده سیاه پوش گفت: «این پانزدهمین هیولا توی این هفته بود.» دوباره خمیازه کشید. روی علف ها دراز کشید. مشکی هم کنارش خوابید.
انتقام گیرنده ی بزها گفت: «مثل اینکه خسته ای.» شاهزاده سیاه پوش چشم هایش را بست. یک بز گوشش را لیسید. شاهزاده خودش را جمع کرد. بز دیگری موهایش را کشید.
تلوتلوخوران به انباری رفت. لباس خواب چیندارش را درآورد. لباس های سیاهش را پوشید. حالا شاهزاده سیاهپوش شده بود. شازاده سیاهپوش خواب آلود!