1. خانه
  2. /
  3. کتاب شمس پرنده

کتاب شمس پرنده

4 از 1 رأی

کتاب شمس پرنده

Shams-e Parandeh
ناموجود
180000
معرفی کتاب شمس پرنده
"شمس پرنده" حاوی چهل و هشت غزل از دیوان "شمس تبریزی" است که به همت موسسه فرهنگی و پژوهشی چاپ و نشر نظر به عرصه ی چاپ رسیده است. در پیشگفتار این اثر، "پیتر چلکوفسکی"، ایران شناس و استاد مشرق شناسی و مطالعات خاورمیانه، به موارد جالبی از توجه مخاطبین بین المللی به آثار "مولانا جلال الدین محمد بلخی" اشاره نموده است. وی اظهار می دارد که در ابتدای قرن جدید و شروع هزاره ی سوم، پدیده ی جهانی شدن و گره خوردن فرهنگ، ادبیات و تاریخ ملت ها با یکدیگر از طریق اینترنت، نامی دیگر از دنیای ادبیات فارسی، جهان ادب را در سطح بین المللی به تسخیر خود در آورد و آن نامی نبود جز "جلال الدین محمد بلخی" ملقب به "مولانا".
با مطالعه ی اشعار و آثار "مولانا" که در قرن سیزدهم میلادی می زیسته است، خواننده متوجه می شود که وضعیت زندگی و حالات فکری انسان و در نتیجه دغدغه های آنان چندان دگرگون نشده و این فقط سبک زندگی آن هاست که تغییر کرده است. "مولانا" در اشعارش به شکلی صادقانه، صریح و ساده، به تمام این مسائل اشاره می کند و با وجود اینکه یک شاعر بزرگ و تواناست، بدون توجه بیش از حد به سبک شعری و تنها با تاکید بر مضمون و محتوا، اشعاری را سروده که معانی متعالی و شگفت انگیزی را در اختیار چندین نسل بعد از خودش هم می گذارد. به عبارتی می توان گفت آنچه "مولانا" در اشعارش به آن پرداخته، هیچ محدودیت زمانی، زبانی و جغرافیایی را نمی پذیرد و مستقیما با روح هر انسانی که تشنه ی معرفت و آگاهی است سخن می گوید و کتاب "شمس پرنده"، منتخبی از بهترین غزل های او را شامل می شود.
درباره شمس الدین محمد تبریزی
درباره شمس الدین محمد تبریزی
محمد بن علی بن ملک‌داد تبریزی ملقب به شمس‌الدین یا شمس تبریزی (زاده ۵۸۲ – درگذشته ۶۴۵ هجری قمری) از صوفیان ایرانی، مسلمان مشهور سدهٔ هفتم هجری است. سخنان وی را که در مجالس مختلف بر زبان آورده، مریدان گردآوری کرده‌اند که به نام «مقالات شمس تبریزی» معروف است. از زندگی شمس تبریزی و احوال شخصی او تا آنگاه که مقالات شمس کشف شد خبر مهمی در دست نبود. قدیمی‌ترین مدارک دربارهٔ شمس تبریزی، ابتدانامه سلطان ولد و رساله سپهسالار است که گفته «هیچ آفریده‌ای را بر حال شمس اطلاعی نبوده چون شهرت خود را پنهان می‌داشت و خویش را در پرده اسرار فرو می‌پیچید». در کتاب مقالات اگر چه شمس تبریزی به شرح احوال و معرفی پیشینه خود نپرداخته‌است اما می‌توان او را از میان توصیفات و خاطرات بازشناخت، توصیفاتی که او به مناسبت‌های گوناگون دربارهٔ افراد و اقوال مطرح می‌کند.
دربارهٔ پدر و مادر شمس تبریزی آن قدر می‌دانیم که او در مقالات آن‌ها را به نازک‌دلی و مهربانی توصیف می‌کند و اینکه آن‌ها شمس تبریزی را نازپرورده کرده بودند: «این عیب از پدر و مادر بود که مرا چنین به ناز برآوردند.» شمس تبریزی در جایی دربارهٔ پدر خود می‌گوید: «نیک مرد بود… الا عاشق نبود، مرد نیکو دیگر است و عاشق دیگر…» «پدر از من خبر نداشت. من در شهر خود غریب، پدر از من بیگانه، دلم از او می‌رمید. پنداشتمی که بر من خواهد افتاد. به لطف سخن می‌گفت، پنداشتم که مرا می‌زند، از خانه بیرون می‌کند»
شمس تبریزی در محضر استادانی چون شمس خونجی تحصیل می‌کرده‌است. او سپس به سیر و سلوک پرداخت و در نزد پیران طریقت، بزرگانی چون پیر سله‌باف و شیخ رکن الدین محمد سُجاسی معروف به پیر سُجاسی، به کسب معرفت پرداخت. شمس تبریزی چنان‌که از مقالات او بر می‌آید از برخی از بزرگان زمان خود نیز تأثیر پذیرفته بود، و از آن میان نام‌های شهاب هریوه (اندیشمند خردگرا)، فخر رازی، اوحدالدین کرمانی و محی‌الدین ابن عربی در مقالات شمس آمده‌است.
قسمت هایی از کتاب شمس پرنده

بروید ای حریفان بکشید یار ما را/ به من آورید آخر صنم گریزپا را/ به ترانه های شیرین به بهانه های زرین/ بکشید سوی خانه مه خوب خوش لقا را/ وگر او به وعده گوید که دمی دگر بیایم/ همه وعده مکر باشد بفریبد او شما را/ دم سخت گرم دارد که به جادوی و افسون/ بزند گره بر آب او و ببندد او هوا را/ به مبارکی و شادی چو نگار من درآید/ بنشین نظاره می کن تو عجایب خدا را/ چو جمال او بتابد چه بود جمال خوبان/ که رخ چو آفتابش بکشد چراغ ها را/ برو ای دل سبک رو به یمن به دلبر من/ برسان سلام و خدمت تو عقیق بی بها را

هله ای کیا نفسی بیا/ در عیش را سره برگشا/ این فلان چه شد آن فلان چه شد/ نبود مرا سر ماجرا/ نهلد کسی سر زلف او/ نرهد دلی ز چنین لقا/ نکند کسی ز خوشی سفر/ نرود کسی ز چنین سرا/ بهل این همه بده آن قدح/ که شنیده ام کرم شما/ قدحی که آن پر دل شود/ بپرد دلم به سوی سما/ خمش این نفس دم دل مزن/ که فدای تو دل و جان ما

ز خاک من اگر گندم برآید/ از آن گر نان پزی مستی فزاید/ خمیر و نانبا دیوانه گردد/ تنورش بیت مستانه سراید/ اگر بر گور من آیی زیارت/ تو را خرپشته ام رقصان نماید/ میا بی دف به گور من برادر/ که در بزم خدا غمگین نشاید/ زنخ بربسته و در گور خفته/ دهان افیون و نقل یار خاید/ بدری زان کفن بر سینه بندی/ خراباتی ز جانت درگشاید/ ز هر سو بانگ جنگ و چنگ مستان/ ز هر کاری به لابد کار زاید/ مرا حق از می عشق آفریده ست/ همان عشقم اگر مرگم بساید/ منم مستی و اصل من می عشق/ بگو از می به جز مستی چه آید/ به برج روح شمس الدین تبریز/ بپرد روح من یک دم نپاید

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب شمس پرنده" ثبت می‌کند