کتاب خواهر خاموش

The Silent Sister
کد کتاب : 23481
مترجم :
شابک : 978-6004611947
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 456
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2014
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

«دایان چمبرلین» از نویسندگان پرفروش در ادبیات آمریکا

معرفی کتاب خواهر خاموش اثر دایان چمبرلین

کتاب «خواهر خاموش» رمانی نوشته «دایان چمبرلین» است که نخستین بار در سال 2014 وارد بازار نشر شد. وقتی «رایلی مک فرسون» دو ساله بود، خواهر بزرگترش «لیسا» خودکشی کرد، و این اتفاق به تدریج خانواده اش را به نابودی کشاند. «رایلی» که اکنون 25 ساله است، به خانه بازمی گردد تا به کارهای خانه پدرش که به تازگی درگذشته، رسیدگی کند. او خیلی زود درمی یابد که زندگی خانوادگی اش پر از دروغ های کوچک و بزرگ بوده است. «لیسا» که استعداد شگرفی در نواختن ویولن داشت، به خاطر اضطراب و افسردگی دست به خودکشی نزد؛ او به مردی شلیک کرده بود و از رفتن به زندان می ترسید. «رایلی» سپس مدارکی را می یابد مبنی بر این که «لیسا» ممکن است اصلا خودکشی نکرده باشد—در حقیقت او احتمالا با هویتی جدید و در مکانی جدید مشغول به زندگی است. آیا «لیسا» فقط یک آدمکش بود یا این که حقایق بیشتری در مورد آن قتل و زندگی مخفیانه او پس از آن اتفاق وجود دارد؟

کتاب خواهر خاموش

دایان چمبرلین
دایان چمبرلین ، متولد 1950 ، نویسنده آمریکایی داستان های بزرگسالان است. دایان چمبرلین نویسنده 30 رمان پرفروش است که در بیش از بیست زبان منتشر شده است. دایان دوست دارد داستانهای پیچیده ای درباره روابط بین زن و مرد ، والدین و فرزندان ، برادران و خواهران و دوستان بنویسد. اگرچه تمرکز موضوعی کتابهای او اغلب بین خانواده ، عشق ، دلسوزی و بخشش می چرخد ​​، اما داستان های او معمولاً ترکیبی از درام ، معما ، راز و فتنه است. سوابق دایان در روانشناسی به او در فهم نحوه برخورد مردم و همچنین پیشینه لازم برای ...
نکوداشت های کتاب خواهر خاموش
Enthralling and gripping.
هیجان انگیز و جذاب.
Book Reporter

Readers will be surprised and shocked by the unveiling of a truth that they will never guess up front.
مخاطبین از برملا شدن حقیقتی که هرگز نمی توانند آن را پیش بینی کنند، غافلگیر و شوکه خواهند شد.
Suspense Magazine

A compulsively readable melodrama.
ملودرامایی فوق العاده خواندنی.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

قسمت هایی از کتاب خواهر خاموش (لذت متن)
دلم یک برادر عادی می خواست. برادری که بتوانم خیلی منطقی درباره صحبت هایم با «سوزان» با او گفت و گو کنم. برادری که بتوانم با او برای پدرم عزاداری کنم؛ اما هرگز چنین برادری نداشتم و اگرچه موفق شده بودم با تحریک وجدانش، او را وادار کنم که تا خانه همراهی ام کند، اما اضطرابی که داشت، در مسیر پارک تا خانه درست مثل نفر سومی، فضای ماشین را سنگین کرده بود.

در تمام مدتی که منتظر بودم غذا آماده شود، قلبم تند می زد از شدت نگرانی درباره این که مبادا وقتی به سراغ ماشینش برمی گردم، «دنی» رفته باشد؛ اما نرفته بود بلکه فضای داخل ماشین را با دود سیگارش پر کرده بود.

چیزی نگفتم. اگر سیگار تسکینش می داد تا از پس این کار برآید، اشکالی نداشت. حتی اگر نیاز به نوشیدن داشت، باز هم مشکلی نبود. آن روز یک بسته شش تایی آبجو خریده بودم. حاضر بودم هر کاری بکنم.