بهترین اثر لین ناتیج.او یک نقد قدرتمند درباره ی رفتار آمریکایی دربرابر طبقه و این که چگونه بر تصمیمات ما تاثیر می گذارد ارائه می دهد.عرق در بطن خود برادری دارد اما همچنین خشونت و تعلیق که نتیجه ی طبقه می باشد را نیز داراست.
نمایشنامه ای بزرگ درباره ی مردم واقعی در موقعیت های واقعی.
فقط یادمه به سرعت رفتم طرفش. نمیدونستم چیکار می خوام بکنم. اما احساساتم تو سینه ام جمع شده بود. مثل یه مشت به سینه ام فشار می آورد. فشار. منم همینجوری داشتم راه می رفتم. منتظر بودم ازم دور بشه، یا یه کاری بکنه. ولی همینجوری سرجاش ایستاده بود. یه جوری که انگار سال هاست منتظر منه، بعدش... رو در رو شدیم. می تونستم نفس کشیدنش رو احساس کنم. این قدر نزدیک هم بودیم. می تونستم رگ های لعنتی توی چشمش رو ببینم. بعدش مشتم گره شد. نوک ناخن هایم کف دستم فرو رفت و بعدش اون اتفاق افتاد...عجیب و مرموز... ما همدیگه رو بغل کرده بودیم. بغل، نمیدونم برای چی. بعد از هشت سال، این اولین باری بود که حس می کردم واقعا نمی تونم برم خونه...
نمی دونم.نمی دونم .تمام مدت در درونم هرچه اتفاق افتاد رو تلنبار کردم،می دونی کریس،همه اش رو،بیرون از سرم.بعدش اون بود...نمی دونم،این تمام چیزیه که می تونم بهش فکر کنم، می دونی
در اوایل قرن بیستم و در اغلب کشورهای اروپایی، تمایزی میان نمایش های ساده و خیابانی با آثار جدی تر به وجود آمد.