1. خانه
  2. /
  3. کتاب مامان دینا دایناسور

کتاب مامان دینا دایناسور

3.3 از 1 رأی

کتاب مامان دینا دایناسور

(سطح 3: کلاس اولی، کتاب اولی 9)
Maman-e Dina Dinosaur
انتشارات: افق
٪15
75000
63750
معرفی کتاب مامان دینا دایناسور
"مامان دینا دایناسور" که به قلم "معصومه یزدانی" به نگارش درآمده و "ویدا کریمی" تصویرگری آن را به انجام رسانده، کتابی است از گروه کتاب های کودک، که برای آموزش خواندن بر اساس حروف الفبای تدریس شده در مدرسه، طراحی و تدوین شده است. این کتاب از مجموعه کتاب های فندوق، که بخش تخصصی کودک از نشر افق می باشد، متعلق به یک مجموعه ی غنی از داستان های ساده برای کودکان است که مجموعه ی "کلاس اولی، کتاب اولی" نام دارد. این مجموعه کتاب ها که در سطوح مختلفی تقسیم بندی شده اند، برای کودکانی به نگارش درآمده اند که تازه سواد الفبایی کسب کرده اند و به تمرینی برای تثبیت آموخته های خود احتیاج دارند. "مامان دینا دایناسور" متعلق به سطح سوم از مجموعه ی "کلاس اولی، کتاب اولی" است؛ به این معنا که دانش آموزان کلاس اول، بعد از یادگیری درس های یازده تا سیزده کتاب فارسی اول دبستان، می توانند از داستان این کتاب برای تمرین خواندن استفاده کنند.
"مامان دینا دایناسور" علاوه بر اینکه از یک قصه ی جذاب به قلم "معصومه یزدانی" برخوردار است، نقاشی های دیدنی و خیره کننده ای دارد که "ویدا کریمی" به زیبایی هرچه تمام تر برای کتاب طراحی کرده است. نقاشی های رنگارنگ و منحصر به فرد کتاب "مامان دینا دایناسور" سبب می شود تا کودک شما به داستان این کتاب جذب شده و بیشتر به یادگیری الفبا و خواندن داستان ترغیب شود. نشر افق این کتاب زیبا و آموزشی را در سی و شش صفحه منتشر کرده و در اختیار والدین، مربیان و کودکان عزیز سرزمینمان قرار داده است.
درباره معصومه یزدانی
درباره معصومه یزدانی
معصومه یزدانی – متولد 1355، کارشناس ادبیات فارسی، نویسنده و روزنامه‌نگار، دبیر تحریریه‌ی نشریه‌ی کوله‌پشتی، ضمیمه‌ی روزنامه‌ی شهروند است.
سی و دو سه سال پیش، یک اتاق پرنور، یک بابای زیرپوش آبی و یک دختر موفرفری پنج شش ساله که دو طرف یک کاغذ سفید روی شکم دراز کشیده‌اند و یکی یک خودکار هم دست‌شان است. بابای زیر پوش آبی به دختر موفرفری الفبا یاد می‌دهد و از همان روز الفبا می‌شود اولین جوانه‌ی آرزو توی دل دختر موفرفری. دختر موفرفری من بودم. معصومه یزدانی، متولد یک روز خوب از مهرماه 1355. حالا شغلم نوشتن است؛ آن هم از نوع کودک و نوجوانش. ولی قبلش مامان هستم. اولین قصه‌ی درست و حسابیم هم ماجراهای فرید و مامانش بود. (فرید پسرمه، تازه یه دختر هم دارم.)
یادبان را خیلی دوست دارم و مدیرهایش را هم؛ مخصوصا دوتایشان را که لبخند هندوانه‌ای دارد و آن یکی که ستاره‌های چشم‌هایش از ستاره‌های دستبندش هم بیش‌تر است. برای همین با افتخار مطلب می‌فرستم تا مدیر جان‌های یادبان بگذارند توی سایتشان. با همین مدیرجان‌های لبخند هندوانه‌ای و چشم ستاره‌ای یک کوله پشتی شریکی هم داریم که کاغذی است. اگر حوصله کردید سری بهش بزنید قول می‌دهم پشیمان نشوید.
قسمت هایی از کتاب مامان دینا دایناسور

و دوید و وقتی خورشید خانم بیدار می شد، به آتشفشان پیر رسید و داد زد: «من دینا دایناسورم. خوراکی دوست دارم ولی مامان خودم را بیشتر بیشتر دوست دارم. تو مامان منی؟» مامان دایناسور برگشت و گفت: «بله! من مامان توام دینا دایناسور قشنگ خودم.» دینا دایناسور دوید بالا. مامان دایناسور دوید پایین. آتشفشان پیر و خورشید خانم خندیدند.

مقالات مرتبط با کتاب مامان دینا دایناسور
راهکارهایی برای علاقه مند کردن کودکان به کتاب خواندن
راهکارهایی برای علاقه مند کردن کودکان به کتاب خواندن
ادامه مقاله
ژانر فانتزی، پرورشگاه تخیل و خلاقیت
ژانر فانتزی، پرورشگاه تخیل و خلاقیت

زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب مامان دینا دایناسور" ثبت می‌کند