هنگامی که نویسنده ای اقدام به نوشتن می کند، اگر حرفه ای باشد احتمالا مخاطبان کتابش را می شناسد. در حقیقت متخصصان در زمینه کتاب می توانند قبل از اینکه کتاب خود را نوشته باشند، آگهی آن را برای بازار بنویسند. من این کتاب را می نویسم تا دریابم آیا می توانم بعضی از اصول اساسی «کار» را آشکار کنم؛ به امید این که با نوشتن این کتاب بتوانم آنها را بهتر در زندگی ام اجرا کنم. با این وجود اگر این کتاب به دست کسی برسد، امیدوارم ارزش وقتش را داشته باشد. از آنجایی که ادعای تخصص در این زمینه را ندارم، به خواننده هشدار می دهم که ممکن است بعضی عناصر کلیدی تعالیم را از قلم انداخته باشم یا ممکن است بعضی مفاهیم را اشتباه تفسیر کرده باشم. من پیرو فرضیه «بنجامین دیزرایلی» نخست وزیر بریتانیا در قرن نوزدهم هستم: «بهترین راه برای یادگیری در مورد موضوعی، نوشتن کتاب درباره ی آن است. همچنین به پیشنهاد «آسپنسکی» نیز فکر کردم: گاهی با تلاش برای توضیح دادن به دیگران می توانید چیزی که نفهمیده اید را درک کنید. البته با نوشتن ایده ها بر روی کاغذ و تلاش برای توضیح دادن به خودم به این نتیجه رسیدم که نمی توان فقط با صحبت کردن در موردشان آنها را درک کرد. اگر در مورد موضوعی هیچ چیز ندانیم، با آوردن آن روی کاغذ کاملا مشخص خواهد شد؛ بنابراین با نوشتن این کتاب مجبور به بررسی بسیاری از مفاهیم مورد بحث شدم.
کتاب عالی است و خیلی عالی است