در نوامبر ۱۹۱۸ جووانی جولیتی به یکی از معتمدان خود گفت: « کار آخرین امپراتوری های میلیتاریستی تمام شد و این بسیار عالی است... میلیتاریسم تضعیف شده، دموکراسی آخرین و وحشتناک ترین آزمون خود را نیز پشت سر گذاشته است و حالا در تمام دنیا به پیروزی خواهد رسید. پس این همه قربانی بیهوده نبوده... »در آن روزها، لحن اظهارنظرهای تمام دولتمردان دول متفق و متحدانشان این گونه بود، چه وودرو ویلسون، لوید جورج، دشانل رئیس مجلس نمایندگان فرانسه، و چه ارلاندو نخست وزیر ایتالیا. اما اظهارنظر جولیتی در این مورد از اهمیت ویژه ای برخوردار است، زیرا در شخص و در تجربیات این مرد سالخورده که از بزرگان رجال سیاسی ایتالیا بود به ساده ترین شکل مشخص می شود مقولاتی که حاکی از امیدواری های آن روزها بود چقدر ناکافی بوده است.
جولیتی از این امور بی اطلاع نبود. او در سال ۱۹۱۹ سخنرانی انتخاباتی معروف خود را در درنرو ایراد کرد و در آن از نخستین دولت ایتالیا در دوره جنگ به سبب در پیش گرفتن رویکرد غیردموکراتیک به شدت انتقاد کرد و خواستار آن شد که سیاست خارجی کشور تحت نظارتی دموکراتیک قرار گیرد و توده های گسترده مردم در تصمیم گیری های سیاسی مشارکت داشته باشند. اما هنگامی که در سال ۱۹۲۰ مقام نخست وزیری را مجددا بر عهده گرفت، بزرگ ترین خواسته قلبی او این بود که نتایج به دست آمده در انتخابات مجلس را به شکلی ابطال کند، انتخاباتی که باید آن را نخستین انتخابات دموکراتیک ایتالیا نامید.
این کتاب در یک کلمه شاهکار است. البته خواننده باید قبل از مطالعه، اطلاعات کاملی دربارهی تاریخ فاشیسم داشته باشد و مفهوم آن را حس کند تا خط به خط کتاب را درک کند.