دولت صرفا خود را به انجمنی تبدیل می کند که با دیگر انجمن ها در حال رقابت است؛ دولت تبدیل می شود به جامعه ای در میان سایر جوامعی که داخل یا خارج از دولتند. این همان نظریه تکثرگرایی در باب دولت است. تمام ابتکار آن این است که علیه اغراق های پیشین در باب دولت، علیه شأن والا و شخصیت آن، و علیه ادعای آن مبنی بر داشتن انحصار والاترین وحدت موضع گیری کرده است؛ با این حال، هنوز بر اساس این نظریه تکثرگرایانه دولت واضح نیست که موجودیت سیاسی چه باید باشد.
این که دولت نوعی موجودیت و در واقع موجودیتی تعیین کننده است، متکی بر خصیصه سیاسی آن است. هر گونه نظریه تکثرگرا، یا نظریه ای است در باب دولت که وحدت دولت را با فدرالیسم انجمن های اجتماعی به دست می آورد یا نظریه ای است در باب انحلال یا نفی دولت. اگر در واقع این نظریه موجودیت دولت را به چالش بکشد و انجمن سیاسی را در سطحی برابر با دیگر انجمن ها، برای مثال برابر با انجمن های دینی یا اقتصادی قرار دهد، می بایست بالاتر از همه به پرسش از چیستی محتوای ویژه امر سیاسی پاسخ دهد. اگرچه لاسکی در کتب متعدد خود از دولت، سیاست، حاکمیت و حکومت صحبت می کند، اما کسی نمی تواند در این واژگان تعریف ویژه امر سیاسی را بیابد.