تحسین شده توسط سیاست مداران، متفکرین و مخاطبین در طول قرن ها.
یکی از بزرگترین آثار درباره ی تفکرات معنوی و اخلاقی در تاریخ.
راهنمایی کاربردی و الهام بخش برای چالش های زندگی روزمره.
تو بر ذهن خودت قدرت داری، نه رویدادهای بیرونی. این را درک کن تا نیرومندی را بیابی.
هر چیزی که می شنویم، یک نظر است، نه یک واقعیت. هر چیزی که می بینیم، یک دیدگاه است، نه حقیقت.
بهترین انتقام، شبیه نبودن به فرد آسیب زننده است.
مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد
می توان گفت که هدف اصلی این ژانر، «زندگی بخشیدن به تاریخ» از طریق ساختن داستان هایی درباره ی گذشته یا یک دوره ی تاریخی خاص است.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
خوشم نیومد خیلی مطالبش منسوخ شده هست چرا انسان امروزی باید مطالب مربوط به دو هزار سال پیش رو مطالعه کنه ؟
چون به قول شوپنهاور:(( فرزانگان همه دورانها پیوسته یک چیز را گفته اند و سفیهان که در همه اعصار اکثریت عظیم را تشکیل میدهند ، همواره عکس آن عمل کرده اند و از این پس نیز چنین خواهد ماند…))
سوالی دائمی ؛ کدام ترجمه را پیشنهاد میکنید و چرا ؟
کسی که فقط لندن رو دیده نمیتونه بگه شهر خوبیه .. من فقط ترجمه ثابتی رو خوندم و در جای خودش خیلی خوب بود ، اما در مقایسه با بقیه نمیشه گفت چون نمیدونم
«هرگز نگران آینده مباش. در صورت لزوم، با سلاح عقل و منطق با آن روبرو خواهی شد، همان سلاحی که امروز تو را در برابر زمانِ حال مسلح کرده است» ـــ از متن کتاب، ترجمه عرفان ثابتی
چرا الکی میگید؟ یا چیزی از کتاب و کتاب خولنی سر در نمیارید یا دارید بقیه رو اغفال میکتید ی کتاب پشت پاه افتادع ک لصلا ارزش خرید ندارهی کتاب ک اصلا نمیشع راجبش نظر داد باید رهاش کرد ب حال خودش من این کتاب خوندم و مطالب خاصی نداشته انچنان هم تعریف میکنن که انگار با خود اورلیوس ارتباط داشتن ...
کی گفته گارکوس اورلیوس خبری از مسیحیت نداشت؟ اتفاقا مارکوس اورلیوس سال ۱۷۷ میلادی تو لیون فرانسه تعدادی مسیحی رو به طرز وحشیانه ای به قتل رسوند. در مورد وقایع دوران مارکوس اورلیوس و آنتونینها میتونید جلد ۱۱ تاریخ باستان کمبریج رو بخونید.
بهنیا، منظور من از ادیان توحیدی گسترش و قدرت نفوذشان بود، وگرنه تاریخچه قوم یهود بسیار قدیمیتر از تاسیس امپراتوری رومه ، مسیحیت در زمان مارکوس اورلیوس جدی گرفته نمیشد و مسیحیان در اقلیت بودند و مورد آزار و شکنجه و ... قرار داشتن مانند نرون مجنون که هنگام سوختن مسیحیان و شهر رُم نوازندگی میکرد. دین مارکوس اورلیوس و رومیها در آن دوره تاثیر پذیرفته از هلنیسم یونانی و میترائیسم شرقی و پاگانیسم بین النهرینی بود، که البته اساطیر و خدایگان رو بومی کرده بودند ، برای نمونه مارس خدای جنگ روم ، تأثیر پذیرفته از ارس خدای جنگ یونانیان بود. این حجم از قضاوت و پیش داوری با این نوع بیان نشانگر میزان شعور و فهم و ادبته.
کتابی نیست که واقعا مفاهیم عمیقی در وجودتون شکل بده ، از اول تا آخر نویسنده فقط میگه خدایان ..... کتابهای با ارزش بسیار زیادی وجود داره که با این وقت کم ، بهتره سراغ اونا رفت و از مطالعه اونا لذت برد مثل سرگذشت فلسفه از پِرِفِسر براین مگی یا در باب حکمت زندگی از آرتور شوپنهاور یا با ارزشترین کتابی که برای هر ایرانی واجب و با ارزشه، مثل در اسارت فرهنگ از بانوی فرهیخته طاهره شیخ الاسلام
وقتی میخواید یک نویسنده رو نقد کنید ، تمام جوانب رو در نظر بگیرید . مارکوس اورلیوس در قرن بیست و یکم این متنها رو ننوشته ، وقتی از (خدایان) استفاده کرد که خبری از ادیان ابراهیمی نبود ،امپراتور و فیلسوف رواقی ای که با در نظر گرفتن سطح تفکر مردم روم باستان خیلی فرهیخته و جلوتر از عصر و زمانهی خودش بوده . شما به نکات مثبت و تأملات ژرفش تمرکز کن .
در باب حکمت زندگی(شوپنهاور) حقیقتا کتاب فوق العاده ایه.
خوشنامی ! مارکوس اورلیوس بیشتر از یک قرن بعد از میلاد زندگی کرده . چطور نوشتی خبری از ادیان ابراهیمی نبوده در حالیکه حتی دین مسیح که قبل از اسلام آخرین دین ابراهیمی بوده گسترش پیدا کرده بود ؟! اطلاعات ضعیفی داری ترجیحأ از اظهار نظر خودداری کن
بهنیا، اون زمان یهودیت در انزوا بود و مسیحیت عالم گیر نشده بود و کسی پیروان مسیحیت رو جدی نمیگرفت و مسیحیان مورد آزار و اذیت و شکنجه قرار میگرفتند ، نمونه اش نرون امپراتور مجنون روم که هنگام سوختن مسیحیان و شهر رُم نوازندگی میکرد. بیشتر مردم پیرو آیین پاگانیستی( چند خدایی) روم بودند که با اساطیر یونانی دین هلنیستی در هم آمیخته شده بود و از میتراییسم آسیای میانه تاثیر پذیرفته بود. این که باید کاملتر توضیح میدادم دلیلی بر اتهامی که وارد کردی نیست و این حجم از کینه و بغض و حسادت برام عجیبه! نمیدونم با مارکوس اورلیوس مشکل داری یا آتش عقدهی درونیت از جای دیگری نشئت میگیره.
سوال؛ چطور یک شبه فیلسوف روانپریش و بیماری مثل شوپنهاور میتونه درباره حکمت زندگی بحث کنه؟!
عماد شالیکاریان، اول کتاب رو بخون بعد متوجه میشی چجوری این کارو کرده
کتاب خوبی بود ارزش خریدن داره
کتابی فوقالعاده، با ترجمهای نهچندان خوب! پیشنهاد میشود حتماً بخوانید؛ و قبل از خواندنِ کتاب، صفحهی نویسنده را در ویکیپدیا ببینید!