اثر بسیار خواندنی شوپنهاور.
روشنگرانه.
ژرف و تکان دهنده.
هر چه انسان از لحاظ درونی غنی تر باشد، دیگران را تهی می یابد و بسیاری از چیزهایی که افراد عادی را ارضا می کند برای او سطحی و پوچ است.
انسان های وحشی یکدیگر را می خورند و انسان های متمدن، یکدیگر را فریب می دهند.
خوشبختی به آسانی دست یافتنی نیست. یافتن آن در درون خود دشوار است و در جای دیگر ناممکن.
فلسفه ی شوپنهاور با نامگذاری و پرداختن به نیرویی بنیادین در همه ی انسان ها آغاز می شود؛ نیرویی که به عقیده ی او، قدرتمندتر از همه ی نیروهای دیگر است
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
چند صفحه اس کتابش
کتاب در باب حکمت زندگی از شوپنهاور، به دلایل زیر میتواند مطالعهای ارزشمند باشد: 1. شناخت فلسفه بدبینی و واقعگرایی: شوپنهاور در این کتاب دیدگاههای واقعگرایانه و گاه بدبینانهای دربارهی زندگی مطرح میکند. او به ما یادآوری میکند که زندگی اغلب همراه با رنج است و بهتر است که با انتظارات واقعبینانه به آن نگاه کنیم. این دیدگاه میتواند کمک کند که از فشارهای غیرضروری بکاهیم و به زندگی با رویکردی معقولانهتر بنگریم. 2. تعلیم شیوههای زندگی مستقل و آرام: شوپنهاور بهویژه به اهمیت استقلال فردی و دوری از جمعهای بیکیفیت اشاره میکند و یاد میدهد چگونه میتوان به جای وابستگی به دیگران، بر خود متکی بود و از درون به آرامش رسید. 3. رویکردی به خودشناسی و شناخت امیال: کتاب به ما کمک میکند تا امیال و خواستههای درونی خود را بشناسیم و درک کنیم که چگونه این امیال میتوانند منبعی برای نارضایتی باشند. با شناخت این امیال، میتوانیم از بسیاری از فشارهای ناشی از نرسیدن به خواستهها رهایی یابیم. 4. تمرکز بر ارزشهای پایدار در زندگی: شوپنهاور به جنبههایی مانند حکمت، شفقت، و هنر توجه میکند و آنها را بهعنوان ارزشهای پایدار در زندگی معرفی میکند. این دیدگاه کمک میکند که به جای پرداختن به امور زودگذر، به مسائلی بپردازیم که معنا و آرامش بیشتری به زندگی ما میبخشند. 5. تأثیر بر فلسفه و ادبیات: مطالعهی این کتاب به شناخت بهتر تأثیرات شوپنهاور بر بسیاری از فیلسوفان و نویسندگان مانند نیچه، داستایوفسکی و تولستوی کمک میکند و خواننده را با ریشههای بسیاری از ایدههای مدرن آشنا میسازد. این کتاب به نوعی راهنمایی برای زندگی خردمندانه و در عین حال واقعگرایانه است و میتواند به بهبود دیدگاه ما نسبت به زندگی، امیال و روابط اجتماعی کمک کند.
این کتاب(نشر نیلوفر) برگردان خیلی بدی داره و بیش از اندازه واژگان عربی بکارگرفته شده ،واژگانی مانند حادث ،سعادت،واقف، ملزوم ،استحقاق یجوری که آدم حالش بهم میخوره زمان خوندنش،مگه اینجا عربستانه؟
عجیبه با این هوشت این کتاب رو میخونی
🔶طالبوف تبریزی [زادهٔ ۱۲۱۳ هـ.ش] بر این نکتهٔ اساسی از دیدگاهِ زبانشناسی تأکید دارد که هیچ زبانِ سرهای وجود ندارد و همهٔ زبانهای مهم در دورهای از تاریخِ خود با زبانهای دیگری آمیخته شده و بر غنای نخستینِ خود افزودهاند. 🔷ما میتوانیم برای نمونه به زبانِ انگلیسی اشاره کنیم که در دورهای از تحولِ خود، دهها هزار از واژگانِ لاتینی - به طورِ مستقیم یا از مجرای زبان فرانسه - در آن وارد شده و اهلِ ادبِ انگلستان نیز پالایشِ انگلیسی از واژگانِ لاتینی و فرانسه را طیرهٔ عقل دانستهاند. 🔶جالبِ توجه است که فیشته - فیلسوفِ آلمانیِ آغازِ سدهٔ نوزدهم - در خطابههایی به ملتِ آلمان پیشنهاد کرد که همهٔ واژگانِ لاتینی را از زبان آلمانی خارج کنند، اما هیچ اهلِ ذوقی سخنِ او را جدی نگرفت. اگر چه در دورههایی اهلِ ادبِ آلمانی معادلهایی از ریشهٔ زبان آلمانی برای واژههای لاتینی و فرانسوی برساختند، اما امروزه زبان آلمانی یکی از معدود زبانهاییست که بیشترین واژهٔ دخیل در آن وجود دارد و این امر مانع از آن نشده است که آلمانی یکی از مهمترین زبانهای ادبی، فکری، فرهنگی و علمی باشد. 🔷طالبوف به درستی با پذیرفتنِ این نکته که در زبانِ هر قوم «بخشِ طبیعیِ آن است» مینویسد که «اما زبان فارسی، حَلاوَتِ حالیهٔ خود را از ترکیبِ الفاظِ عربی پیدا کرده» است. آنچه از زبان عربی در جریانِ تحولِ ادبِ فارسی واردِ این زبان شده است اگر با حفظِ استقلالِ زبان فارسی تحتِ قواعدِ آن درآید، آن را باید بخشی از گنجینهٔ واژگانِ زبان فارسی دانست. #تأملی_درباره_ایران #جواد_طباطبایی #نشر_مینوی_خرد
ترجمه مبشری خیلی خوب بود.چاپ انتشارات نیلوفر هم مثل همیشه خوبه
انتشارات ابر سفید لطفن متجرمتون رو عوض کنید.. اصلا گویا ترجمه نکرده و فعل و فاعل اصلاااا معلوم نیست کجای جمله است.
مترجم خیلی مهمه.طاهره دلاوران داغانننن است. مبشری خوب اسططط
املای صحیح کلمه [ است ] نه اسط.بعد راجع به مترجم و ترجمه صحبت کنیم
کتاب بیشتر درباره فلسفه دسته خاصی از مردم یعنی هنرمندان صحبت میکنه و راه و رسم زندگی رو خیلی خارج از عرفتر چیزی اکثر مردمان دنبالش میکنن بیان میکنه ترجمه خیلی روانی نداره باید دایره لغات بالایی داشته باشید واقعا ازش لذت بردم به احتمال زیاد هرسال مرورش میکنم
اگ ترجمه طاهره دلاوران رو خوندی حق داری ک گیج بشی.. ترجمه مبشری بهتره .خوبه..
واقعا برای مترجم متاسفم انگار عرب بوده چرا ب فارسی ترجمه نکرده همهی کلمات کتاب عربی هستش
کی شما بی سوادهای مدعی علم دست از این شوونیسم و آریایی بازیاتون برمیدارید خدا میدونه
کدوم ترجمه بهتره؟
مبشری... ترجمه طاهره دلاوران افتزاحه
این کتاب پر از «حکمت» زندگیه و درسهای زیادی ازش میگیرین برام جالب بود که شوپنهاور که خودش یکی از بزرگترین فیلسوفها بوده چقدر از فلاسفه باستان به خصوص رواقیون، افلاطون و ارسطو و … تاثیر گرفته یک ستاره کم کردم چون با بعضی از اندیشه هاش مخالف بودم و به نظرم کاملا غلط بود این اصلا به این معنی نیست که این کتاب رو نباید خوند، این کتاب یکی از پربارترین کتاب هاییه که میشه خوند ولی یه چیزی که هست اینه که کتابهای فلسفی رو باید با یه دید باز خوند و این یکم سخته، چون احتمال داره اندیشههای غلط نویسنده روی آدم تاثیر بزاره پ.ن: فکر کنم تو این کتاب شوپنهاور ۳ بار جمله هایی از سعدی آورده، حیف که ما قدر بزرگان خودمون رو نمیدونیم و ازشون یاد نمیگیریم…
خانم داشاقی ترجمه خوبی داره
سلام مطالب مفید وجالبی بود سپاسگزارم
حمکت این زندگی قدب الهی
قد قد قدا
دوستان عزیزم پیج کتاب من و دنبال کنید کتابهای خیلی خوبی و بهتون معرفی میکنم آدرس پیجم در اینستاگرام (ال آر بوک دوتا آندر لاین)
این کتاب با ترجمه محمد مبشری خوندم خیلی زیبا بود دوست دارم یکبار دیگه هم بخونم. دنیا و جهان ذهنم را بسیار تحت تاثیر قرار داد مخصوصا درباره پیر شدن آدمها که خودم همیشه ترس از پیر شدن داشتم ولی این کتاب بسیار خوب شناخت واقعی درباره جهان انسانی ارائه میدهد
سلام وقتتون بخیر. ببخشید ترجمه خانم طاهره بهادران چطور هست؟ کسی ترجمه ایشون رو مطالعه کرده؟
خیلی خیلی کتاب خوب و آموزنده ای بود
تاکنون سه مرتبه آن را خوانده ام تا فلسفه ان را تمام کمال ببلعم.
خودتون رو آماده کنید تا از این شخصی که هستید جدا بشید و دوباره متولد بشید با این اثر.
شوپنهاور بر خلاف سایر همدورهایهاش از جمله هگل که آثارش مملو از عبارات تخصصی و غامض فلسفیست، زبانی ادیبگونه، شیوا و همهفهم برای نگاشتن آثارش برگزیده است. خاصه در این اثر سترگ که در عین اینکه زیر عنوان فلسفه منتشر شده است، اما برجستگیهای ادبی و نیز قدرت واکاوی روان انسان، آن را تا حد شاهکاری ادبی، روانکاوانه ارتقا داده است.