کتاب بنیاد حق طبیعی

Works of Johann Gottlieb Fichte
(بر اساس اصول آموزه طبیعی)
کد کتاب : 16569
مترجم :
شابک : 978-6002784629
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 456
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 1970
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 16 اردیبهشت
نوع چاپ : دیجیتال - POD

معرفی کتاب بنیاد حق طبیعی اثر یوهان گوتلیب فیشته

نوشته های موجود در مجموعه «بنیاد حق طبیعی» از کیفیت ادبی و فلسفی قابل توجهی برخوردار است و از هیجان انگیزترین آثار «فیخته» است. این مجموعه باید مورد توجه دانشجویان فلسفه و دانشجویان ادبیات و فرهنگ آلمان باشد.


یوهان گوتلیب فیشته (1714 - 1814) پیشگام آرمان گرایان پس از کانتی بود و همچنان یکی از مهمترین چهره های فلسفه آلمان است. فیشته در طول زندگی حرفه ای خود ، علاوه بر رساله های منظم یا "علمی" خود ، که شناخته شده ترین آنها رساله های کل Wissenschaftslehre (5-1794) است ، مجموعه ای از کارها را برای عموم مردم منتشر کرد. هدف از این نوشتارهای "عامه پسند" نشان دادن ، به روشی غیرفنی ، برخی از ویژگی های مشخصه فلسفه استعلایی جدید و تبیین برخی از مفاهیم مهم آن بود.

ویلیام اسمیت در قرن نوزدهم بیشتر این "نوشته های مشهور" را به انگلیسی ترجمه و به صورت جداگانه و در نسخه های مختلف "آثار محبوب یوهان گوتلیب فیشته" منتشر کرد. هر نسخه شامل اصلاحات و اصلاحات در ترجمه بود. این چهارمین و آخرین نسخه چاپی است که تجدید چاپ شده است.
فیشته چنان جایگاه ویژه ای را به طور واضح در توسعه اندیشه مدرن مشخص کرده است که هنوز هم ارزش این را دارد که علاقه مندان به فلسفه خود را با ایده های او آشنا کنند. تا آنجا که به تئوری آموزش فیشته مربوط می شود ، مسلما می توان گفت که پاسخگوی نیازهای امروزی است. از نظر بسیاری از افراد او حتی در استفاده از عبارات انتزاعی که قادر به تعریف دقیق نیستند و در لحنی جزمی که وی اعتقادات خود را اعلام می کند ، چیزی تحریک کننده وجود دارد. گویی که به طریقی به منابع حقیقت مطلق دسترسی ویژه ای داشته است.او شخصا دارای شخصیتی چنان بالغ و نجیب بود که نوشته های مشهور وی ، که در آن ابراز همدردی و گرایش های خود را آزادانه ابراز می کرد ، شاید از نظر اخلاقی ارزشمندتر باشند.

کتاب بنیاد حق طبیعی

یوهان گوتلیب فیشته
یوهان گوتلیب فیشته (Johann Gottlieb Fichte) (زاده ۱۹ می ۱۷۶۲ - درگذشته ۲۷ ژانویه ۱۸۱۴)، فیلسوف و از پایه‌گذاران ایدئالیسم آلمانی است.فیشته در سال ۱۷۶۲ در زاکسن به دنیا آمد. وی پسر بافندهٔ فقیری بود و در کودکی غازچرانی می‌کرد در اثر ابراز هوش فوق‌العاده مورد توجه یک مرد ثروتمند قرار گرفت و به وسیله او در مدرسه به تحصیل پرداخت در الهیات لیسانس گرفت؛ ولی به علت بی‌میلی به شغل کشیشی، معلم سرخانه گردید.مطالعه در آثار کانت باعث شد که وی شدیداً تحت تأثیر و نفوذ فلسفه کانت قرار بگ...
دسته بندی های کتاب بنیاد حق طبیعی
قسمت هایی از کتاب بنیاد حق طبیعی (لذت متن)
سرشت عقلانیت قائم به این است که امر کنشگر و امر کنش پذیر یکی و همان باشند؛ و با این توصیف، سپهر عقل بماهو عقل به طور کامل استخراج می شود. - کاربرد زبانی برای کسانی که به این زبان توانا هستند، یعنی برای کسانی که قابلیت انتزاع از «من» خویش دارند، این مفهوم والا را از طریقی کلمه «من» بیان کرده است؛ بنابراین، عقل به وجه عام" تحت عنوان من بودگی توصیف شده است. آنچه برای موجودی منعقل حاضر است، در این موجود متعقل حاضر است؛ اما در موجود متعقل هیچ چیزی نیست مگر در نتیجه کنشگری اش بر روی خویشتن موجود متعقل آنچه را شهود می کند، دروی خویشتن شهود می کند؛ اما در موجود متعقل چیزی نیست که شهود شود مگر کنشگری اش؛ و خود من چیزی نیست غیر از نوعی کنشگری بر روی خویشتن خویش.

(۲) آن کنشگری درونی موجود متعقل، یا بالضروره رخ می دهد یا با آزادی (3) موجود متعقل صرفا تا جایی هست که خویشتن را در مقام هستنده فرامی نهد، یعنی تا جایی که از خویشتن آگاه است. هر گونه هستی، چه هستی من و چه هستی انامن»، یک حالت متعین آگاهی است؛ و بدون یک آگاه هستی ای وجود ندارد. هر که خلاف این را ادعا کند، یک زیرنهاد «من» را مفروض می دارد که باید نوعی امن» باشد بدون آنکه امن» باشد، و به این ترتیب با خود از در تناقض در می آید. بر این اساس، کنش های ضروری ای که از مفهوم موجود متعقل حاصل می آیند، صرفا کنش هایی هستند که امکان خودآگاهی را مشروط می سازند؛ اما کلیه این کنش ها ضروری اند و به طرزی قطعی حاصل می آیند، درست با همان قطعیتی که موجودی منعقل هست، به موجود متعقل بالضروره خویشتن را فرامی نهد؛ لذا موجود متعقل بالضروره هر آن چیزی را که به فرانهی او به دستی خود او تعلق دارد و هر آن چیزی را که در قلمرو کنش متجلی شده به وسیله این فرانهی قرار دارد انجام می دهد. "

(۵) خود این چیزی که در یک کنشگر ضروری پدید می آید ((هرچند، به دلیلی که ذکر شد، «من» در ضمن آن از کنشگری خویش آگاه نمی شود)) به طور ضروری پدیدار می شود، یعنی امنه در شرح خویش از امر پدیدارشونده احساس اجبار می کند، این چنین است که گفته می شود ابژه ( به اصطلاح) واقعیت دارد. معیار هر گونه واقعیت همانا این احساس است که فلان چیز باید آنگونه نمایش داده شود که به نمایش در می آید. ما مبنای این ضرورت را مشاهده کرده ایم؛ موجود متعقل، اگر به طور کلی بنا باشد به عنوان موجودی متعقل هستی داشته باشد، باید بدین طریق کنش کند. از این رو، عقیده ما درباره واقعیت هر شیئی به این شکل بیان می شود؛ این با آن [شی ء] هست، همان قدر حقیقی که من زندگی می کنم، یا همان قدر حقیقی که من هستم.