رمان «به گزارش اداره هواشناسی…» ساختاری درهم پیچیده و ضد زمان دارد. کتاب به خاطرات چند سویه یک روزنامه نگار و نویسنده به نام احمد می پردازد که صورت ها و شکل های مختلف مرگ را در دهه های مختلف تجربه کرده است. احمد زمان را گم کرده است گاهی به سال ٦٠ برمی گردد و کودک می شود و گاهی مردی می شود که از جنگ برگشته، او در روایت شاعرانه خود می کوشد کابوس ها و رویاهایش را لمس کند اما با مرگ ناگهانی همسر و دختر محبوبش کابوس هایش دو چندان می شود. رمان خط سیر زمانی منظمی ندارد و به طریقی می کوشد با زبانی آهنگین به فرم های رمان - شعر نزدیک شود.
کتاب به گزارش اداره هواشناسی