هرن همیشه شب ها می آمد. در تاریکی می دیدمش. باید کنار می آمدم با هر چیز که مانع دیده شدن می شود. اولش بعد از پنج شش دقیقه می فرستادمش. تا این که حالی اش شد با طیب خاطر برود، موقعش که شد. به کمک نور چراغ قوه یادداشت هایش را نگاه می کرد. بعد خاموشش می کرد و در تاریکی سخن می گفت. سکوت روشن، سخن تاریک. پنج شش سالی می شد که کسی مرا ندیده بود، در وهله اول خودم. یعنی چهره ای که خیلی درش غور کرده باشم، تمام این سالیان. حال از سر می گیرم این وارسی را، ممکن است برایم درسی باشد، در آینه ها و آبگینه هایم که مدت هاست کنار گذاشته ام. می گذارم پیش از آن که کارم تمام شود دیده شوم. داد می زنم، اگر کسی در بزند، بیا داخل! اما اکنون از پنج شش سال پیش سخن می گویم. این اشارت به اکنون، به قبل و بعد، و هر چیز این چنینی که قرار است از راه برسد، که ممکن است به وقتش خودمان دریابیم.
در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم
ضرباهنگ سریع، طرح داستانیِ یک وجهی، و وجود ایجاز از ویژگی های «داستان های کوتاه» هستند
آثار بکت بدون شک در زمره ی تجربی ترین و ژرف ترین آثار در ادبیات غرب قرار می گیرند.
در انتظار گودو یکی از مشهورترین نمایشنامه های ساموئل بکت، و یکی از اصیل ترین و تکان دهنده ترین نمایشنامه های نسل کنونی است .
نوشته هایی عجیب و غریب