... الگویی از نثر روشن فلسفی ... بینش های فلسفی دقیق ...
تحقیق در باب تاثیر، یا تاثیرات تراژدی، به معنای پرسش از مقصود آن است، همان چیزی که ارسطو آن را telos یا « علت غایی » می خواند. البته چنین تحقیقی عمیقا در پیوند با تحقیق راجع به چیزی است که می توان آن را علت « صوری » تراژدی قلمداد کرد، یعنی فرم و محتوای آن. و برای همین فیلسوفان تراژدی عموما به پرسش از چیستی تراژدی و این که چگونه باید آن را از دیگر فرم های ادبی متمایز کرد نیز اشاره می کنند. برای مثال، آن ها به نقش همسرایان در تراژدی یونانی یا به ضرورت یا عدم ضرروت اصطلاحا وحدت های عمل، زمان و مکان، که در مورد تراژدی بسیار گفته می شود، علاقه مند شده اند. این موضوع نشان می دهد که علایق فیلسوفان گاهی با علایق نظریه پردازان دراماتورژی همپوشانی دارد. اما این دو نظام فکری نباید با هم خلط شوند. همان طور که در ابتدای فصل سوم مختصرا اشاره خواهم کرد، در حالی که فیلسوفان تراژدی بر تاثیر تراژدی متمرکزند و به خصلت متناقض نمای آن حساسیت دارند، نظریه پردازان دراماتورژی در طول تاریخ توجه بسیار کمی به مقصود تراژدی داشته اند و به جای آن بر وسایل رسیدن به آن مقصود متمرکز می شوند. آن ها به نحو ضمنی با هوراس موافق اند که مقصود درام تراژیک، همانند دیگر انواع درام، صرفا « کف و سوت زدن » تماشاگران و مسرت خاطر آن هاست. و عموما نیز این طور تصور می کنند که هیچ امر بخصوصی در مورد سرشت چنین لذتی وجود ندارد که مسئله آفرین باشد. نظریه پردازی های زیادی در مورد تراژدی وجود دارد، اما از آن جاکه کتاب حاضر درباره فلسفه تراژدی است این جا مورد بحث قرار نخواهند گرفت.
یک کتاب عاااالی...
لطفا موجود کنید