کتاب دریا روندگان جزیره آبی تر

darya ravandegan
کد کتاب : 2579
شابک : 9789643113926
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 359
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2003
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 14
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب دریا روندگان جزیره آبی تر اثر عباس معروفی

رمان نویس، نمایش نامه نویس، شاعر، ناشر و روزنامه نگار معاصر ایرانی مقیم آلمان است. او فعالیت ادبی خود را زیر نظر هوشنگ گلشیری و محمدعلی سپانلو آغاز کرد و در دهه شصت با چاپ رمان سمفونی مردگان در عرصه ادبیات ایران به شهرت رسید.

معروفی به خاطر موضع گیری علیه حکومت ایران بارها بازجویی شد و سرانجام تحت فشار سیاسی از ایران خارج شد و به آلمان رفت.

کتاب «دریا روندگان جزیره آبی تر» نوشته عباس معروفی( ۱۳۳۶)، نویسنده، نمایشنامه نویس، ناشر و روزنامه نگار معاصر است. معروفی با نوشتن رمان «سمفونی مردگان» تبدیل به یکی از مشهورترین نویسندگان ایرانی شده و تاکنون آثار مختلفی از او نیز منتشرشده است. این کتاب مجموعه داستان های کوتاه معروفی است که شامل چهار داستان کوتاه به نامه ای «عطریاس»، «آخرین نسل برتر»، «برش های کوچک» و «چند داستان دیگر» است. اکثر داستان های این مجموعه در فضای روزهای بعد از جنگ تحمیلی نوشته شده و تاثیرات جنگ را در شخصیت ها می توان جست وجو کرد.

کتاب دریا روندگان جزیره آبی تر

این کتاب 359 صفحه ای شامل چهار مجموعه داستان کوتاه است که توسط نشر ققنوس به چاپ رسیده است.
عطر یاس، آخرین نسل برتر، برش های کوچک و چند داستان دیگر عناوینی است که در فهرست این کتاب وجود دارد و بخش های این کتاب را مشخص می کند. عطر یاس خود شامل داستان هایی با عنوان های مونگارشو، آب دریاها، بر باد داده، گذشته حال آینده، رمی، بهت، منظره ی باستانی، سفر روحی، گهواره های چوبی و مفهوم ساده ی رنگ می باشد.

اکسیژن، یک گل سرخ، رشته ی تسبیح، عدل پدر و پسر، موری، جشن دلتنگی، سرباز بومی، وزیر نو، پیراهن آبی شلوار سیاه و بام تلخ نیز داستان های بخش دوم این کتاب هستند. بخش سوم این کتاب که برش های کوچک نام دارد نیز خود شامل داستان های اسب ها، عرق 1، بازمانده، مادامی که، عرق 2 و فرهنگ قیام می شود. بخش آخر نیز از داستان های دریاروندگان جزیره ی آبی تر، شبانه 1 و شبانه 2 تشکیل شده است.
هر چه به آخر کتاب نزدیک تر می شویم داستان ها نیز کوتاه تر می شوند و حتی در بخش سوم و چهارم داستان هایی با طول یک صفحه وجود دارد. برای آن دسته از مخاطبینی که به نوشته های عباس معروفی علاقه دارند، این کتاب می تواند انتخاب خوبی باشد زیرا که همان طور که مشاهده نمودید این کتاب شامل تعداد زیادی از داستان های کوتاه این نویسنده ی سرشناس است و در نوع خود کتاب کاملی است.

کتاب دریا روندگان جزیره آبی تر

عباس معروفی
عباس معروفی، زاده ی 27 اردیبهشت 1336 شمسی، رمان نویس، نمایشنامه نویس، شاعر، ناشر و روزنامه نگار ایرانی مقیم آلمان است. او فعالیت ادبی خود را زیر نظر هوشنگ گلشیری و محمدعلی سپانلو آغاز کرد و در دهه ی 1360 با انتشار رمان «سمفونی مردگان» در ادبیات ایران به شهرت رسید.معروفی در تهران به دنیا آمد. او از دانشکده ی هنرهای زیبای تهران در رشته ی ادبیات دراماتیک فارغ التحصیل شد و حدود یازده سال معلم ادبیات در دبیرستان های هدف و خوارزمی تهران بود.نخستین مجموعه داستان معروفی در سال 1359 در تهران منتشر شد....
دسته بندی های کتاب دریا روندگان جزیره آبی تر
نکوداشت های کتاب دریا روندگان جزیره آبی تر
این نویسنده با آفرینش بیش از سی داستان کوتاه و چند رمان توانسته است جایگاه ویژه ای در بین داستان نویسان سه دهه اخیر پیدا کند
ابراهیم رنجبر

معروفی، با تسلط کافی بر ادبیات هزار ساله ایران به تلفیق ادبیات کلاسیک و معاصر در داستان هایش پرداخته و غنای خاصی به آن ها بخشیده است. - او، با به کارگیری شیوه جریان سیال ذهن ضمن نفوذ به لایه های زیرین شخصیت های داستانش، خیال و واقعیت را بی مرز کرده است تا از این طریق ناخودآگاه جمعی جامعه زمانه اش را آشکار کند. - او، در داستان هایش به احیای هویت زن ایرانی پرداخته است. -در آثار وی، علاوه بر تصویر زندگی روشنفکر ناکام، مشکلات سایر قشرهای جامعه هم بازتاب داشته است به طوری که می توان او را نویسنده ای برآمده از بطن مردم روزگارش دانست.
حسین نوین

آنچه این کتاب را از سایر آثار متمایز می کند، ساختار آنست. ساختاری که بر اساس قالب سمفونیک و با راویان متعدد در هر موومان (movement) شکل گرفته و مرتبا در میان اول شخص و سوم شخص جا به جا می شود. این تکنیک در روایت داستانی که با خاطرات (memory) درگیر است، می تواند بسیار موثر می باشد.
حسین منزوی

قسمت هایی از کتاب دریا روندگان جزیره آبی تر (لذت متن)
سرش منگ بود. شاید از خستگی باشد، یا صدای موتور ماشین که هی توی کله آدم می چرخد. چقدر شلوغ و سرد بود. چرخ ماشین ها روی نرمه برف آبکی صدای چسبناکی داشت، و آدم ها به شکل ارواح در روشنایی چراغ ها می لغزیدند. اگر یقه پالتو را بالا بدهند، کلاه شاپو سرشان بگذارند، دست در جیب با دهان باز و آن اضطرابی که در چهره همه شان موج می زند، می شوند شبیه همین تابلو بالای آینه؛ قشنگ است. آن تابلو گردبادش هم قشنگ است. زنی دارد در آن گردباد سرخ جیغ می کشد. آدم خیال می کند خودش است که دارد سبک می شود. محسن سلیقه اش محشر است. وقت بی کاری می رود خیابان منوچهری یا جلو دانشگاه بلکه یک نقاشی خوب پیدا کند و بیاید به این درودیوارها بکوبد، اما به جاش کتاب می گیرد. حیف که حوصله ندارد زیاد بخواند، گاه اگر ورقی بزند. خسته و مرده یک گوشه می نشیند و هی چای و سیگار. گفتم: «آزمایشگاه چای و توتون راه انداخته ی؟» با صدای خفه ای گفت: «چه کنم؟» گفتم: «پاشو بریم بیرون قدم بزنیم.» گفت: «حوصله ندارم

گفت:"فریدون، مادرت مرد.می دونی؟" گفتم:"مادر من؟" "آره، بی چاره مادرت مرد." یک ماشین می خواست رد شود، طاووس خودش را کنار دیوار گرفت و گفت: "بیا این ور بذار رد بشه." من نگاهش می کردم. پره های بینی اش می پرید، دست هاش می لرزید و نمی توانست خودش را کنترل کند. بعد که ماشین گذشت گفتم: "نفهمیدم چی گفتی." گفت:"هیچی، مادرت مرد." گفتم:"کی؟" گفت:"آره، همین ده دوازده روز پیش، چند روز بعد از رفتن تو. یه روز فهمیدم که مرده. خدا بیامرزه، چه زن خوبی بود." گفتم:"راست میگی؟" گفت:"آره، آره، اما یه وقت غصه نخوری!" کلید را به در انداختم و گفتم:"راستی طاووس، از آنت چه خبر؟"