«سال ها پیش قرار بود این رمان را به سپانلو تقدیم کنم، ناتمام ماند، زندگی ام دستخوش بلایایی شد که بسیاری از کارهام به تعویق افتاد، بهترین سال های خلاقه ی عمرم در غربت گذشت، بی دلیل، رفیقم سپانلو درگذشت. پدرم نیز از دلتنگی من افسرده شد، درگذشت. نوشتن این رمان سی سال طول کشید. با آن عاشقی کردم، گریستم، نوشتم، و خوش بودم. با اجازه ی سپان، این رساله ی عشق را به بچه ها تقدیم می کنم. “بی خود نترس ای بچه ی تنها نام تمام مردگان یحیاست”.»
نمیدونم چطوری میشه این شاهکار رو وصف کرد از هر خطش لذت بردم. چجوری میشه قلم یک انسان اینقدر خوب باشه. روح جناب معروفی شاد.
بسیار زیبا من هر سطر را که میخواندم دوباره برمی گشتم دوباره شروع میکردم .مقدس بود کتاب معمولی نبود .
عباس معروفی؛ قصهگوی غصههای جمعی ما
عباس معروفی برای من عزیزه. قلمش دقیقا همون چیزیه که من از ادبیات سرزمینم میخوام. نام تمام مردگان یحیاست رمانی که بعد از سالها بالاخره در آلمان منتشر شد
این کتاب خیلی عالیه من دوست داشتمش بازهم از این کتابها بنویسید ممنون عالی بود
کتاب خیلی خوبی بود . من با سطر سرش عاشقی کردم . فقط سوالی که در ذهنم دارم اینه که چرا اسامی شخصیتهای کتاب آنقدر نا آشنا و غیر متداول هست